چکیده:
تحلیل تک بعدی قدرت از منظر رئالیستی در محیط بینالمللی آنارشیک، تبیین جامعی از تحول منابع قدرت و تأثیر آن بر ساختار نظام بینالملل به دست نمیدهد، حالآنکه نظریات جابهجایی قدرت در چارچوب برداشت سلسلهمراتبی از قدرت، نظام بینالملل و کارگزاران آن بستر مناسبتری بهمنظور بررسی تأثیر تحولات منابع قدرت بر ساختار سلسلهمراتبی نظام بینالملل فراهم مینماید. بنابر این، مطالعۀ تطبیقی نظریات مطرح شده در این مطالعه با نظریههای جابهجایی قدرت ضروری به نظر میرسد. هدف اصلی این مقایسه، بررسی روند تحولات قدرت-محور جنبههای ساختاری-هژمونیک نظام بینالملل از زمان طرح نظریۀ جابهجایی قدرت تا دوران معاصر است. در امتداد نظریاتی ازایندست مقالۀ حاضر بر آن است تا با التفات به پدیدههای نوظهور بینالمللی به بررسی این مهم بپردازد که چگونه دگردیسی ششوجهی قدرت موجب تغییر در ساختار سلسله مراتبی نظام بینالملل و هژمونی ایالات متحده گردیده است. در راستای دستیابی به این مهم، مقالۀ حاضر به تعریف فرمول تکانۀ قدرت بینالمللی و مدل ششضلعی قدرت، مشتمل بر چارچوب ششگانۀ 1. قدرت اقتصادی دانشبنیان 2. نظام سلامت و دارویی پیشرفته 3. نفوذ در حوزههای سایبری و مجازی 4. نفوذ ژئوپولتیکی 5. قدرت گفتمانی و ایدهای و 6. قدرت نظامی دانشبنیان میپردازد. تحلیل در چارچوبهای نظری مذکور حاکی از آن است که تغییر ماهیت قدرت بینالمللی از اقتصادی-نظامی به تکنولوژیک-فناوری موجب شده است که در عصر قدرت دیجیتال، نظام بینالملل در سطحی کلان دستخوش دگردیسی از ساختار سلسلهمراتبی به ساختار منظومهای (منظومههای دوگانه به رهبری ایالات متحدۀ آمریکا و چین) گردد که پیامد خودکار این نظامِ منظومهای، نه جابهجایی یا انتقال قدرت، بلکه تسهیم قدرت میان هژمون و ابرقدرت نوظهور است.
One-dimensional analysis of power within the framework of realism and in an anarchical international system will not provide the scholars with a comprehensive understanding of power transformation and its effect on the structure of international system. However, with this respect, the theories of power transition due to their hierarchical understanding of power, international system and its agents provide a rich theoretical ground for the analysis of the impact of power transformation on the hierarchical structure of international system. Thus, drawing a parallel between the theoretical frameworks of this study and the power transition theories seems essential for the purpose of discovering power-oriented structural-hegemonic transformation of international system since the proposition of power transition theories. As a result, parallel with the power transition theories, the present study aimed at analyzing the way the hexagon transformation of power structure changes the structure of international system and the hegemonic position of the United States. To achieve such an analysis, the present study renders ‘the international power momentum formula’ and ‘the hexagon structure of power’ encompassing six categories of knowledge-based economic power, technological healthcare system, the virtual and cyber supremacy, the geopolitical dominance, and technological military power. the results indicate that the transformation of international power from military-economic to innovative-technologic will lead into the macro transformation of international system from hierarchical to binary systems with the leadership of U.S. and China whose systemic effect is not the power transition but power division and allotment.
خلاصه ماشینی:
تحليل در چارچوب هاي نظري مذکور حاکي از آن است که تغيير ماهيت قـدرت بـين المللـي از اقتصـادي-نظـامي بـه تکنولوژيک -فناوري موجب شده است که در عصر قـدرت ديجيتـال ، نظـام بـين الملـل در سـطحي کـلان دسـتخوش دگرديسي از ساختار سلسله مراتبي به ساختار منظومه اي (منظومه هاي دوگانه به رهبري ايالات متحـدٔە آمريکـا و چـين ) گردد که پيامد خودکار اين نظام منظومه اي، نه جابه جايي يا انتقال قدرت ، بلکه تسهيم قدرت ميان هژمـون و ابرقـدرت نوظهور است .
در امتـداد نظريـاتي ازاين دست مقاله حاضر بر آن است تا با التفات به پديده هاي نوظهور بين المللي که تحول شگرفي را در عرصه منابع قدرت رقم زده اند، به بررسي اين مهم بپردازد که چگونه دگرديسـي شـش وجهـي قـدرت موجب تغيير در ساختار سلسله مراتبي نظام بين الملل و هژموني ايالات متحده و نيز جهت گيري سياست جهاني به سوي منظومه هاي دوگانه گرديده است .
در تحليل منظومه ها نقطه مرجع همان ابرقدرت مرکزي است ، سرعت بيانگر شتاب قدرت است و جرم همان وزن قدرت اسـت کـه بـه معناي دارا بودن و برتري در شش مؤلفه شش ضلعي قدرت است و بدين صورت تعريف ميگردد: تکانه بين المللي قدرت = وزن قدرت (شاخصه هاي اقتصاد نوآوري) × شتاب قدرت (شاخصه هاي پيشـرفت فناورانـه مشـتمل بـر رابطـه توسـعه و فنـاوري) × فاصـله از ابرقـدرت هـا (رقابـت پـذيري، خوشه هاي علم و فناوري، نسبت ورودي به خروجي فناوري فناوري) ارکان شش ضلعي قدرت در نظام بين الملل نوين و سـهم دولـت هـا و ابرقـدرت هـا از منـابع جديـد قدرت ١- اقتصاد دانش بنيان ؛ اقتصاد نوآوري و سهم دولت ها از مؤلفه هاي آن / شکل ٥.