چکیده:
زمینه و هدف: توجه به اگزیستانس ازآنجاکه نمایانگر اجتماعی بودن و دغدغه مند بودن درباره هستی است، در آثار غلامحسین ساعدی، جایگاه ویژه ای دارد. این نویسنده باوجود اینکه در کار شکستن قیود و وابستگیهاست، از مولفه های اگزیستانس «مرگ، رنج، ترس و گناه» نیز در آثارش بهره جسته است. هدف این مقاله روشنگری مولفه های فلسفه اگزیستانس در مجموعه داستانهای غلامحسین ساعدی است.
روش مطالعه: روش تحقیق در این مقاله، توصیفی، تحلیلی است و اطلاعات ازطریق جستجو در منابع کتابخانه ای گردآوری شده است.
یافته ها: تمام تلاش فلسفه اگزیستانس درجهت پوششدادن وجوه مختلف بشری است که برای مجموع نیروهای جسمانی، روانی و اجتماعی انسان ارزش قائل است. ضمن اینکه دلبستگی به این فلسفه، مسئولیت متعهد بودن را نیز برای غلامحسین ساعدی به ارمغان آورده است. ساعدی به پیروی از سارتر بر روی هر چیزی دست میگذارد تا جای پای مرگ و ناامیدی را در آثارش نشان دهد. در آثار ساعدی، سخن از تنهایی سوژه انسانی، ناتوانی در زیستن و پوچی زندگی و هستی است و در همه جا حضور مرگ، رنج، گناه و ترس احساس میشود.
نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از تاثیر جهانبینی ساعدی از تحلیلهای فیلسوفان است. سیر وقایع داستانهای غلامحسین ساعدی، برای تصویر مسائل اجتماعی، فارغ از هر گونه ادعای اخلاقی و مذهبی است و زبان او نمایانگر زندگی روزمره همه اقشار ضعیف و مفلوک جامعه است. غلامحسین ساعدی در اکثر داستانهایش، ایدئولوژی حاکم را در همه جنبه ها مورد هجمه قرار داده است و سعی دارد با به چالش کشیدن ارزشهای نهادینه شده، تمامی مصائب اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی جامعه را ازجانب پندارها و باورهای تحلیل رفته مذهبی در بین لایه های مختلف جامعه ببیند؛ اما پس از طرد و محکومیت ایدئولوژی مذهبی، چیزی جز یاس، سرخوردگی، واماندگی، پوچی و رها شدن در سلسله حوادث و قوانین ناتورالیستی یا رئالیستی، راهکار جذاب یا رهاییبخش برای نوع بشر ارائه نمیدهد. در حقیقت پیام اصلی ساعدی، بیان تنهایی و گمنامی روح آدمی است. او قصد آن را ندارد که خواننده خود را به امور بیاعتبار دلخوش کند.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Attention to existence has a special place in the works of Gholam Hossein Saedi because it shows sociality and concern for existence. Although the author seeks to break the shackles and dependencies, he has also used the components of existence "death, suffering, fear and sin" in his works. The purpose of this article is to clarify the components of the philosophy of existence in the collection of stories of Gholam Hossein Saedi.
METHODOLOGY: The research method in this article is descriptive and analytical and the information is collected by searching library resources.
FINDINGS: The whole effort of the philosophy of existence is to cover the various aspects of humanity that value the sum of the physical, mental and social forces of man. While adhering to this philosophy has brought the responsibility of commitment to Gholam Hossein Saedi. Following Sartre, Saedi touches everything to show the traces of death and despair in his works. In Saadi's works, we talk about the loneliness of the human subject, the inability to live and the emptiness of life and existence, and the presence of death, suffering, guilt and fear is felt everywhere.
CONCLUSION: The results of the research indicate the influence of Saedi's worldview on the analysis of philosophers. The course of events of Gholam Hossein Saedi's stories, for the depiction of social issues; He is free from any moral or religious claims, and his language reflects the daily life of all the weak and miserable sections of society. In most of his stories, Gholam Hossein Saedi has attacked the prevailing ideology in all aspects and tries to challenge all the social, cultural and economic sufferings of the society by challenging religious ideas and beliefs among different layers by challenging the institutionalized values. See the community; But after the rejection and condemnation of religious ideology, it offers nothing but despair, frustration, exhaustion, emptiness, and abandonment to a series of naturalistic or realist events and laws, an attractive or liberating solution for mankind. In fact, Saedi's main message is to express the loneliness and anonymity of the human soul. He does not intend to please the reader with unreasonable things.
خلاصه ماشینی:
تصوير اگزيستانس در داستانهاي غلامحسين ساعدي محمود بشيري ١، نيلوفر انصاري *2 ١- گروه زبان و ادبيات فارسي، دانشگاه علامه طباطبايي، تهران ، ايران .
هدف اين مقاله روشنگري مؤلفه هاي فلسفۀ اگزيستانس در مجموعه داستانهاي غلامحسين ساعدي است .
در آثار ساعدي، سخن از تنهايي سوژة انساني، ناتواني در زيستن و پوچي زندگي و هستي است و در همه جا حضور مرگ ، رنج ، گناه و ترس احساس ميشود.
غلامحسين ساعدي در اکثر داستانهايش ، ايدئولوژي حاکم را در همۀ جنبه ها مورد هجمه قرار داده است و سعي دارد با به چالش کشيدن ارزشهاي نهادينه شده ، تمامي مصائب اجتماعي، فرهنگي و اقتصادي جامعه را ازجانب پندارها و باورهاي تحليل رفتۀ مذهبي در بين لايه هاي مختلف جامعه ببيند؛ اما پس از طرد و محکوميت ايدئولوژي مذهبي، چيزي جز يأس ، سرخوردگي، واماندگي، پوچي و رها شدن در سلسله حوادث و قوانين ناتوراليستي يا رئاليستي، راهکار جذاب يا رهاييبخش براي نوع بشر ارائه نميدهد.
مهمترين شاخصه هاي اگزيستانس «مرگ ، رنج ، ترس ، گناه » چگونه در آثار غلامحسين ساعدي نمود يافته اند؟ دربارة پيشينۀ اين پژوهش با جستجو در سايت مجلات علمي داخل و خارج کشور، بويژه مجلات موجود در پايگاه اطلاعات علمي جهاد دان شگاهي (sid.
در داستان مسخرة نوانخانه ، مجيد زمزمه ، کارمند بازنشستۀ بايگاني دادگستري، براي خريد از خانه خارج ميشود، اما هنگامي به خود ميآيد که «ساعتهاست روي يک نيمکت کنار خيابان نشسته و دربارة مرگ ميانديشد» با اينکه «مرگ تنها مسئله اي بود که آقاي زمزمه هيچوقت درباره اش فکر نميکرد» (شب نشيني باشکوه ، ساعدي: ص ١٢٥).