چکیده:
یکی از جریانهای انحرافی که از درون جامعۀ شیعه و با عقاید و مناسکی متفاوت ظهور کرد و فعالیتهای متعدد و گستردۀ فرهنگی و اجتماعی در میان خواص و عوام جامعه شیعه از خود بروز داد، جریان غلو بود. فعالیتهای غالیان را میتوان به دو زمینۀ اجتماعی- سیاسی و فکری- فرهنگی تقسیم کرد. از جمله تلاشهای غلات در زمینۀ فرهنگی، میتوان به کوشش آنها جهت تحریف کتب اصحاب امامان، انتشار کتب تحریف شده در میان یاران ائمه، جعل و گسترش آموزههای غیراصیل فقهی و اعتقادی در میان شیعیان و همچنین گسترش اباحیگری و شریعتگریزی در میان عموم جامعه اشاره کرد؛ همچنین غلات با بهرهگیری از برخی آموزههای امامان، سعی در نزدیکی علمی با امامیه داشتند که در این راه به موفقیّتهایی نیز دست پیدا کردند. اصحاب امامان نیز با تکیه بر آموزههای اهلبیتD به فعالیت و مقابله با برنامهها و اقدامات غالیان پرداختند. تألیف کتاب ردّیّهنویسی علیه غالیان، مناظره و مخاصمه با آنان، معرّفی غالیان به جامعۀ شیعه و نیز ارائۀ لیست راویان مورد اعتماد امامان و رجوع به ائمه برای شناخت گزارههای اصیل دینی، مجموعهای از اقدامات فرهنگی امامیه در مواجهه با غالیان است.
خلاصه ماشینی:
ذکر اين نکته ضرروي است که هيچ يک از اصحاب اماميه و يا دانشيان رجالي متقدم ، معياري براي تشخيص غلو و غالي بودن و يا نبودن افراد، ذکر نکرده اند (نک : حسيني، ١٣٩٢)؛ اما با توجه به اين که مشخصۀ همۀ غلات در تمامي دوران حضور طبق نقل امام صادق ع ، کوچک شمردن عظمت الهي و ادعاي ربوبيت براي مخلوقات بود (طوسي، ١٤١٤ق :٦٥٠)، اين شاخصه را براي شناخت مصاديق غاليان در طول دوران حضور ملاک قرار ميدهيم ، البته ميتوان غالب ملاکهاي ذکر شده در باب غاليشناسي را به اين معيار تطبيق داد.
از علت انتساب کثيرالنواي عامي (برقي، ١٣٤٢ق : ٤٢) يا بتري (کشي، ١٤٠٩ق : ٢٣٣) به مغيريه گزارشي در دست نيست ؛ اما احتمالا علت انتساب او به مغيريه بيعت برخي از سران بتريه با محمدبن ١١١ ١١١نق د و بررسي ديدگاه ناصر القفاري درباره پيدايش عبدالله بن حسن که در مقطعي امام مغيريه شناخته ميشد (اسفرايني، ١٣٥٩ق : ١٠٤، بر طبق نقل برخي منابع ، دادوستد علمي فراوان ميان اماميه و مغيريه برقرار بوده و اصحاب مغيره بن سعيد کتب اصحاب ائمه را دريافت ميکردند و بعد از دس و تحريف در آن کتب ، آن ها را در ميان اصحاب نشر ميدادند (کشي، ١٤٠٩ق ، ٢٢٤)؛ اما با توجه به منابع تاريخي و فرقه نگاري موجود، مغيريه تعامل فرهنگي بسيار کمي با اماميه برقرار کردند و جز دو قضيه ّ ابياسامه (برقي، ١٣٧١ق ، ١: ٢٧٨، صفار، ١٤٠٤ق ، ١: ٥١٧، کليني، ١٤٠٧ق ، ٣: ٦٩) و يزيد بن حازم (نعماني، ١٣٧٩ق : ٢٣٠) مورد ديگري در باب تعامل فرهنگي ذکر نشده است که محتواي اين دو گزارش در تضاد با يکديگر است .