چکیده:
موضوع این جستار ارزیابی و نقد کتاب تاریخ ایران: پژوهش آکسفورد ویراستهی تورج دریایی است. به باور منتقد، این اثر بهرغم دارا بودن اطلاعاتی ارزشمند، اشکالاتی شکلی و محتوایی دارد، از جمله ارجاعات و کتابشناسی مقالات یکدست نیست، مقالات بهلحاظ حجمی متوازن نیستند، محتوای مقالات از یک الگوی واحد پیروی نمیکنند، به برخی از ادوار مهم تاریخی نپرداخته است، برخی مقالات غیرتاریخی و بسیار تخصصی است، ایدهی ایران بهمثابه ایدهی مرکزی مورد غفلت قرار گرفته است و درنهایت، کتاب از حیث ترجمه نیز نیازمند بازبینی است. گونهی مجموعه مقالات با موضوع مشترک اصولاً دارای دستور کاری واحد بهلحاظ صورت و مضمون است، اما این مجموعه از جهات مختلف فاقد چنین مشخصهای است. همچنین کتاب در دوراههی نگارش دانشگاهی و جلب مخاطبان غیرمتخصص گرفتار آمده است. افزون بر این، بزرگترین اشکال این اثر را میتوان بیاعتنایی نسب به بررسی برخی ادوار تاریخی موردانتظار و مهم دانست که بهنحوی غیرقابل انکار اعتبار کتاب را خدشهدار ساخته است.
The subject of this article is the evaluation and critique of “The Oxford Handbook of Iranian History” edited by Touraj Daryaee. The critic believes that this work, despite having valuable information, has formal and content problems, including the references and bibliography of the articles which are not uniform, the articles are not balanced, the content of the articles does not follow a single pattern, it has not dealt with some important historical periods, some articles are non-historical and very specialized, the idea of Iran as a central idea has been neglected and finally, the book needs to be reviewed in terms of the translation. The type of collection of articles with a common theme has a single agenda in terms of form and content, but this collection lacks such a feature in various ways. The book is also caught in the crossroads of academic writing and attracting non-specialist audiences. The greatest drawbacks of this work as mentioned above can be considered the negligence of the study of some expected and important historical periods, which has undeniably damaged the credibility of the book.
خلاصه ماشینی:
به باور منتقد، این اثر به رغم داشتن اطلاعاتی ارزش مند، اشکالاتی شکلی و محتوایی دارد؛ ازجمله این که ارجاعات و کتاب شناسی مقالات یک دست نیست، مقالات به لحاظ حجمی متوازن نیستند، محتوای مقالات از الگویی واحد پیروی نمی کنند، به برخی از ادوار مهم تاریخی نپرداخته است، برخی مقالات غیرتاریخی و بسیار تخصصی است، ایدۀ ایران به مثابۀ ایدۀ مرکزی موردغفلت قرار گرفته است، و درنهایت کتاب از حیث ترجمه نیازمند بازبینی است.
این افزایش توجه به آثار تاریخی غیرایرانی را باید تابعی از سه عامل عمده دانست: خودباختگی علمی دربرابر غرب، انحطاط دانشگاه درجایگاه نهاد تولید علم در ایران و محدودشدن فعالیت دانشگاهیان ازجمله استادان تاریخ به تولید مقالات که بلای جانِ تألیف، تصحیح، و ترجمه شده است، و درنهایت تولید برخی آثار برتر خارجی که در مقایسه با همتایان ایرانی شان، چه از نظر روش شناسی و چه به لحاظ محتوا، در جایگاه بالاتری قرار دارند.
یکی از اشکالات عمده دربارۀ کتاب های ترجمه ای تاریخ در ایران عدم ویرایش صحیح ترجمه است، اما بررسی این اثر نشان از این دارد که ویراستار یا ویراستاران ناشر با دقت و حوصله ترجمۀ فارسی را به لحاظ ادبی و شکلی ویرایش کرده اند و از این حیث، باوجود برخی اشکالات که بعدتر به آن ها اشاره خواهد شد، کتاب در سطح بسیار قابل قبولی قرار دارد و خواننده با نثری روان و به دور از پیچیدگی روبه روست.