چکیده:
با ورود نیروهای گرجی به تشکیلات صفویان که عمدتا از اسرای گرجستان و از عناصر غیرمسلمان و نومسلمان بودند، رقابت در دربار صفویان از حالت سنتی خارج شد. دو گروه پایه گذار سلسله صفویان؛ یعنی ترکان و تاجیکان از ابتدای تشکیل این سلسله دچار تضادها و رقابت هایی بودند. رقابت ترکان و تاجیکان از جمله مشهورترین رقابت های درباری تاریخ ایران محسوب می شود. ماهیت رقابت ها از زمان شاه عباس اول به بعد شکل تازه ای به خود گرفت و ضلع سومی به نام نیروی سوم به این عرصه اضافه شد. این امر سبب اتحاد نیروهای قدیمی گردید.
اوج رقابت های میان گرجی ها و جناح ائتلافی ترکان و تاجیکان در زمان شاه صفی بود. در این مقطع هنوز قزلباش ها و تاجیکان تمام قدرت خود را به نفع گرجی ها از دست نداده بودند. با مرگ شاه عباس اول، راه برای احیای قدرت آنها فراهم گردید. آنها فرصت به دست آمده را غنیمت شمرده، تا با استفاده از آن نیروهای گرجی را به طور کامل از تشکیلات صفوی خارج کنند. این مساله سبب ائتلافی بی سابقه بین ترکان و تاجیکان شد، که این ائتلاف باعث توطئه های وسیعی از سوی آنها برای براندازی گرجیان گردید. در این میان شاه نیز به دلیل آنکه گرجی ها وابستگان به شخص شاه بودند، از آنها حمایت می کرد. این امر سبب شد تا دامنه توطئه های جناح ترک و تاجیک، خطر را متوجه شاه نیز بنماید. پایان این رقابت ها با پیروزی قاطع جناح گرجیان همراه است. در این پژوهش سعی برآن است تا با تکیه برمنابع تاریخی، به بررسی رقابت های میان جناح گرجیان با جناح ترک و تاجیک پرداخته شود.
خلاصه ماشینی:
اما مضمون نامۀ نگاشته شده به اصفهان بدين قرار بود: «چون نواب همايون ما را عارضه اي دست داده و هواي مازندران مناسب نيست و عنان عزيمت به جانب اصفهان معطوف خواهيم داشت مي بايد که بعد از اطلاع بر مضمون رقم سام ميرزا [ولد ارشد صفي ميرزا و نجف قلي ميرزا ولد] امام قلي ميرزا را به درون دولتخانه آورده و محافظت نمايند» (خواجگي اصفهاني ، ١٣٥٨ :٣٣-٣٤) در اين رقم کوتاه دو نکته اساسي وجود دارد: نکتۀ اول مخفي نگه داشتن مرگ شاه عباس است که اين امر مي تواند هم به دليل ترس آنها از ايجاد آشوب در مملکت به سبب شنيدن خبر مرگ شاه که اتفاقا امري بي سابقه نبوده باشد؛ زيرا در ايران بعد از مرگ شاهان به خصوص پادشاهان مقتدر، به دليل ايجاد فضاي بازتر و البته ناآراميهاي ناشي از مسأله جانشيني شاه متوفي، و هم به دليل آنکه ظاهرا بزرگان ساکن در جوار جسد شاه متوفي نمي خواستند قبل از رسيدن آنها به پايتخت ، درباريان ساکن در پايتخت با شنيدن خبر مرگ شاه عباس براي او جانشين تعيين کنند؛ در نامه ذکر کرده بودند که شاه هنوز زنده ، اما ناخوش احوال است .
اما ظاهرا تأکيد شاه عباس بر جانشيني سام ميرزا و عدم وجود تمايل شديد در ميان آن چهار نفر براي زير پا گذاشتن اين وصيت و مهم تر از همه آگاه شدن جناح گرجيان از اصل ماجرا توسط محبعلي بيگ گرجي که او نيز در مازندران بود و از اصل ماجرا اطلاع داشت ، باعث شد تا جناح موسوم به جناح ترک و تاجيک از اين انديشه منصرف شده و سعي خود را در به تخت نشاندن سام ميرزا به کار گرفته ، تا شايد با اعمال نفوذ در سام ميرزا مانع از قدرت گرفتن احتمالي جناح گرجيان شوند.