چکیده:
در عصر دانش بنیان حاضر توجه به هوش هیجانی در بین شرکتهای دانش بنیان میتواند منشا فعالیتهای نوآورانه و کارآفرینانه باشد. تحقیق حاضر با توجه به اهمیت موضوع به بررسی تاثیر هوش هیجانی بر بهبود کارآفرینی سازمانی میپردازد. تحقیق حاضر از نظر ماهیت گردآوری دادهها توصیفی پیمایشی و بر اساس هدف، کاربردی است. جامعه آماری تحقیق شامل 210 نفر از کارکنان شاغل در شرکتهای دانشبنیان شهر تهران است که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. گردآوری دادهها با استفاده از پرسشنامه های استاندارد انجام شده است. تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمونهای ضرایب معناداری و ضرایب مسیر در نرم افزار PLS نشان داد که هوش هیجانی میتواند منجر به بهبود کارآفرینی سازمانی گردد. همچنین نتیجه گرفته شد که مولفههای هوش هیجانی از قبیل خودآگاهی، خودتنظیمی، برانگیختگی، همدلی و مهارت اجتماعی بر بهبود کارآفرینی سازمانی تاثیرگذار می باشند. همچنین پیشنهاد گردید که برای بالا بردن کارآفرینی سازمانی و فعالیتهای کارآفرینانه به مولفههای مطرح شده در این متغیر توجه شود تا بتوان جو خلاقانه ای در شرکت ایجاد کرد تا خلاقیت و ایده یابی و فرآیند تفکر حل مسئله تقویت گردد.
In the current age of knowledge-based, paying attention to emotional intelligence among knowledge-based companies can be the source of innovative and entrepreneurial activities. The present study examines the effect of emotional intelligence on improving organizational entrepreneurship due to the importance of the subject. The present study is descriptive survey in terms of the nature of data collection and is applied based on the purpose. The statistical population of the study includes 210 employees working in knowledge-based companies in Tehran who were randomly selected. Data collection was performed using standard questionnaires. Data analysis using tests of significance coefficients and path coefficients in PLS software showed that emotional intelligence can lead to improved organizational entrepreneurship. It was also concluded that components of emotional intelligence such as self-awareness, self-regulation, arousal, empathy and social skills are effective in improving organizational entrepreneurship. It was also suggested that in order to enhance organizational entrepreneurship and entrepreneurial activities, the components of this variable should be considered in order to create a creative atmosphere in the company to strengthen creativity and ideation and the problem-solving thinking process.
خلاصه ماشینی:
از اينرو سوال اصلي تحقيق حاضر اين است که آيا هوش هيجاني بر بهبود کارآفريني سازماني شرکت هاي دانش بنيان شهر تهران تاثير دارد يا خير؟ 1 Penco et al 2 Farsi et al 3 Allen et al مروري بر ادبيات تحقيق - هوش هيجاني محققين بر نياز سازمان در محيط کار به هوش هيجاني تاکيد کرده و معتقدند که نه تنها مديران و روساي شرکت ها نيازمند هوش هيجاني هستند، بلکه هر کسي که در سازمان کار ميکند، نيازمند هوش هيجاني است .
1 Linares & Fernandez 2 Tajpour & Hosseini 3 Sassetti آلن و همکاران (٢٠٢١)، در تحقيقي به بررسي موفقيت کارآفرينانه پرداخته و با استفاده از يک بررسي فراتحليل نتيجه گرفته است که عامل هوش هيجاني به عنوان عامل موثر در موفقيت کارآفرينانه سازماني شناخته ميشود.
با توجه به ادبيات و پيشينه هاي مطرح شده فرضيات زير شکل گرفتند که مطابق با مدل مفهومي تحقيق (شکل ١) به شرح زير ارائه گرديدند: فرضيه ١: هوش هيجاني بر کارآفريني سازماني شرکت هاي دانش بنيان شهر تهران تاثير دارد.
نتايج به دست آمده از ضرايب مسير در نرم افزار در شکل زير قابل مشاهده است : (به تصویر صفحه مراجعه شود) نتايج به دست آمده نشان ميدهد که در سطح اطمينان ٩٩ درصد: - هوش هيجاني بر کارآفريني سازماني شرکت هاي دانش بنيان شهر تهران به ميزان ٦٣ درصد تاثير دارد.
The present study examines the effect of emotional intelligence on improving organizational entrepreneurship due to the importance of the subject.