چکیده:
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی الگوی تحلیل مسیر روابط بین عدم تحمل بلاتکلیفی با نگرانی در بیماران مولتیپل اسکلروزیس (MS) با میانجیگری اجتناب شناختی است. روش: پژوهش حاضر، پژوهشی توصیفی از نوع همبستگی (نوع تحلیل مسیر) بود. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (MS) شهر مشهد که در نیم سال دوم 1399 به مرکز بیماران اماس مراجعه کردند، بود. حجم نمونه پژوهش، 250 نفر تعیین شد که به روش نمونهگیری در درسترس انتخاب شد. پرسشنامه عدم تحمل بلاتکلیفی فریستون و همکاران (1994)، نگرانی ایالت پنسیلوانیا مایر و همکاران (1990)، اجتناب شناختی سکستون و داگاس (2004) به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. برای تحلیل دادهها از روش تحلیل مسیر استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار Lisrel8. 8 انجام شد. یافتهها: نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان داد که تمامی شاخصهای تطبیقی الگو حاکی از برازش مناسب مدل داشتند و اجتناب شناختی در رابطه عدم تحمل بلاتکلیفی و نگرانی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس نقش میانجی دارد. نتیجهگیری: از آنجا که نتایج نقش مهم عدم تحمل بلاتکلیفی و اجتناب شناختی را در میزان نگرانی این بیماران نشان داد، ارایه آموزشهای مناسب جهت بهبود عدم تحمل بلاتکلیفی و اجتناب شناختی در این بیماران ضروری به نظر میرسد.
Background & Aims: The aim of this study was to investigate the pattern of path analysis of the relationship between uncertainty intolerance and anxiety in patients with multiple sclerosis (MS) with cognitive avoidance mediation. Materials & Methods: The present study was a descriptive correlational study (type of path analysis). The population of the present study included all people with multiple sclerosis (MS) in Mashhad who referred to Center for MS patients the second half of1399. The sample size was 250 people who were selected by convenience sampling method. The Freeston et al. (1994) Uncertainty Intolerance Questionnaire, Pennsylvania Meyer et al. (1990), Sexton and Dagas (2004) Cognitive Avoidance Questionnaire were used as research tools. Path analysis method was used to analyze the data. Data analysis was performed using Lisrel8.8 software. Results: The results of path analysis showed that all adaptive indicators of the model indicated a good fit of the model and cognitive avoidance has a mediating role in the relationship between intolerance of uncertainty and anxiety in patients with multiple sclerosis. Conclusion: Since the results showed the important role of intolerance and cognitive avoidance in the level of anxiety of these patients, providing appropriate training to improve intolerance and cognitive avoidance in these patients seems necessary.
خلاصه ماشینی:
يافته ها: نتايج حاصل از تحليل مسير نشان داد که تمامي شاخص هاي تطبيقي الگو حاکي از برازش مناسب مدل داشتند و اجتناب شناختي در رابطه عدم تحمل بلاتکليفي و نگراني بيماران مبتلا به مولتيپل اسکلروزيس نقش ميانجي دارد.
Miller & Leary 7 Magyari M, Sorensen PS 8 .
ازآنجاکه اغلب تحقيقات صورت گرفته در زمينۀ متغيرهاي عدم تحمل بلاتکليفي، نگراني، اجتناب شناختي و جهت گيري منفي به مشکل ، بر روي بيماران مبتلا به اضطراب و افسردگي و وسواس صورت گرفته است اما تاکنون هيچ پژوهشي ارتباط اين متغيرها را با نگراني در بيماران مبتلا به ام اس نشان نداده است ، به اين منظور هدف اين پژوهش بررسي مدل الگوي تحليل مسير روابط بين عدم تحمل بلاتکليفي با نگراني در بيماران مولتيپل اسکلروزيس (MS) با ميانجيگري اجتناب شناختي هست .
به عبارتي در رابطه ي بين عدم تحمل بلاتکليفي و نگراني در بيماران مولتيپل اسکلروزيس (MS) اجتناب شناختي نقش ميانجي دارد.
ژوهش مختاري و همکاران (١٣٩٤) نشان داد عدم تحمل بلاتکليفي، نگراني، اجتناب شناختي در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگير و افسردگي بيشتر از افراد عادي است .
مختاري و همکاران (١٣٩٤) نشان دادند که عدم تحمل بلاتکليفي، نگراني، اجتناب شناختي در افراد مبتلا به اختلال هاي اضطراب فراگير و افسردگي بيشتر از افراد عادي است .
Results: The results of path analysis showed that all adaptive indicators of the model indicated a good fit of the model and cognitive avoidance has a mediating role in the relationship between intolerance of uncertainty and anxiety in patients with multiple sclerosis.