خلاصه ماشینی:
"وی شکلگیری نظام سرمایهداری در غرب را بر مبنای آموزههای فرهنگی- عقیدتی پروتستانیسم میداند و کوشش گستردهای را آغاز کرد تا علل دستیابی اروپای غربی-آمریکای شمالی به موفقیتهای تمدنی امروز را تبیین کند و ضعف این علل در کاتولیسم و ادیان دیگر را موجب عدم دستیابی دیگر جوامع به پیشرفت کنونی غرب معرفی کند.
طرح مسأله وبر ابتدا با طرح این ادعا که علم در غرب به این مرحله از پیشرفت رسیده است،طرح مسأله خود را آغاز میکند و سپس میگوید:«شناخت تجربی،تفکر عمیق دربارهء مسائل کیهانی،بشری،فلسفی و الهی در اسلام،بخشهایی از هندوستان،چین،بابل،مصر و یونان قدیم رخداده است اما واقع امر این است که ما-مغرب زمین-در این علوم از کاروان بشریت جلوتریم.
وبر معتقد است در حالی که سرمایهداری در طول تاریخ وجود داشته است اما روح ویژه سرمایهداری تنها در اروپای پس از قرن 16 و سپس آمریکای شمالی شکل گرفت.
کاتولیکها بر مبنای آموزههای سن توماس (به تصویر صفحه مراجعه شود) اکیوناس فعالیت را فاقد ارزش اخلاقی و تنها برای گذران زندگی مجاز میدانستند اما لوتر معتقد بود پارسایی راهبانه و نفی وظایف دنیوی نتیجهء خودخواهی است و کنارهگیری از تعهدات دنیوی،کوتاهی است.
نتیجهگیری وبر وبر معتقد است غرب با خارج شدن پارسایی از رهبانیت کلیسایی وارد زندگی اجتماعی شد و ساختمان عظیم نظم اقتصادی جدید را بنیان نهاد اما دلبستگی به امور مادی به جای اینکه ردای سبکی بر دوش قدیس باشد ب ه قفسی پولادین تبدیل شد.
این غفلت موجب میشود خوانندهء اخلاق پروتستان و روح سرمایهداری برای درک مباحث موردنظر وبر به دیگر منابعی که مبین جامعهشناسی و مذهبشناسی غرب باشد محتاج گردد."