خلاصه ماشینی:
"تأثیر این کار تا بدانجا عمیق است که حتی وقتی مانند«شب دهم»اینجا و آنجا به نفی اشرافیت در کلام شخصیتها پرداخته میشود باز هم بیننده خود را درنهایت همدرد آن خانواده و خانمان اشرافی احساس میکند و (به تصویر صفحه مراجعه شود) نمایش آرمانگرایی بهطور صریح،عبارت است از یک دو جین مرامنامه و بیانیه و مانیفست که در آستین شخصیها قرار داده شده که دربرابر کوچکترین عملی بیرون بیاورند و با آب و تاب ارائه بدهند.
آن بعد از این سریالها که به نمایش آرمانگرایی مربوط میشود علاوه برچگونگی پرداخت شخصیتهای اشرافی،عبارت است از ذهنگرایی،تقریبا تمامی شخصیتها یا حسرت گذشته را میخورند و یا به آرزوهای ناکام مانده میاندیشند؛آنچه در دور و بر آنها میگذرد هرگز آنها را راضی یا محو خود نمیکند؛درعین حال که بیمناکند که آنچه دارند هم در یک آن نیست گردد و از میان برود.
از آنجا که هدف اصلی خنداندن است از همه نوع شلوغکاری و ابزارهای دیگری برای ایجاد خنده استفاده میشود و مسلما بیمحتواترین قالب آنها همان قالب«کمربندها را ببندیم»است که قبلا هم در دو سریال دیگر تجربه شده و این بار با طرح شکل وقیحی از دوست دخربازی،نوآوری در لودگی را تجربه میکند.
درهر حال اگر اهتمامی به موضوعی وجود نداشته باشد تئوریای هم شکل نمیگیرد و اگر هم شکل گرفت قرار (به تصویر صفحه مراجعه شود) عناصر تشکیلدهندهء آرمانگرایی را میتوان چنین برشمرد: 1-ذهنیتهای فراتر از روزمرگی و یک مرامنامه گفته یا ناگفته 2-سطحی از خللناپذیری در شخصیت و جدی بودن 3-تحمل رنجهای اجتنابپذیر و استقامت نیست کاری انجام دهد."