چکیده:
نگارندگان این جُستار، با تأکید بر اینکه قرائت رایج از حکمت متعالیه، روایت سفر نفس از خلق به حقّ است روایت نهائی را روایتی مطابق با سفر از حق به خلق معرفی می کنند. برای تدارک این روایت، به روش توصیفی - استنباطی، نشان داده می شود که روایت دوّم که در آثار خود ملاصدرا به صورت ضمنی وجود دارد، در اندیشه علامه حسن زاده در «معرفت نفس» با صراحت بیشتری دنبال می شود، به نحوی که می توان معرفت نفس علامه حسن زاده را تداوم و تکمیل قرائت متأخّر ملاصدرا از حکمت متعالیه دانست. تحلیلها و استنباطها از معرفت نفس علامه حسن زاده، نگارندگان را به پنج اصل فلسفی هدایت کرده که عبارتند از وحدت شخصی وجود، روحانیۀ السّوس بودن نفس، حرکت حبّی، انتشای ادراکات، اتّحاد اندکاکی؛ که به ترتیب جانشین اصول پیشین می شوند. مجموعه این اصول و روایت مبتنی بر آنها، ما را به تصویری از نفس انسانی می رساند که با تصویر اشتدادی کاملاً متفاوت است. «نظریه انکشاف» عهده دار تبیین این تصویر است. این مقاله در مقام تبیین مبانی فلسفی نظریه انکشاف ارائه می شود و پیگیری مدّعا و محتوای اصلی این نظریه، به عنوان نظریه ای در انسان شناسی فلسفی، و مؤلّفه های وجودی نفس در آن را به پژوهش های بعدی موکول میکند.
The present authors hold that the current interpretation of transcendental wisdom denotes the journey of the soul from the creation toward the truth while in the later interpretation the reverse is the case for the souls’ journey from the truth toward the creation. To this aim, a descriptive-inferential method is used which shows the later interpretation beyond doubt, the one which is implied in Mulla Sadra but it is presented more explicitly in the thoughts of Hassanzadeh Amoli on self-knowledge. Thus, it can be postulated that Amoli’s thought is the continuation and implementation of the later interpretation of Sadraic thought about transcendental wisdom. Analyses and inferences from self-knowledge in Amoli’s view has resulted in five philosophical principles which are personal unity of being, spiritual subsistence of the soul, and motion of love and creation of perception and unity by inclusion. These principles provide an image of human soul which is different from that of the intensified soul and is depicted by the theory of Discoverance. The current research is a philosophical explanation of the underpinnings of the theory.
خلاصه ماشینی:
تحليل ها و استنباط ها از معرفت نفس علامه حسن زاده ، نگارندگان را به پنج اصل فلسفي هدايت کرده که عبارت اند از وحدت شخصي وجود، روحانيۀ السوس بودن نفس ، حرکت حبي ، انشاي ادراکات ، اتحاد اندکاکي که به ترتيب جانشين اصول پيشين مي شوند.
کليدواژه ها: انکشاف ، حکمت متعاليه ، معرفت نفس ، وحدت شخصي وجود، علامه حسن زادة آملي مقدمه بعد از ظهور حکمت متعاليه ملاصدرا در سير فلسفه اسلامي، عموما چنين پنداشته ميشود که جريان فلسفه اسلامي با نوعي توقف در نظريه هاي فلسفي وي مواجه شد.
از ين حيث ، علامه حسن زاده ادامه دهندة انديشه حکمايي است که فلسفه را همان معرفت نفس ميدانسته اند (حسن زاده ، ١٣٩٢: ٥٩٨) و کاري که وي انجام ميدهد پيگيري فلسفه در بستر اصلياش است بيان مسئله تحليل هاي ملاصدرا از نفس ، در حکمت متعاليه ، در دو سطح متفاوت و بر اساس دو مبناي مختلف «وحدت تشکيکي وجود»، و «وحدت شخصيۀ وجود» انجام گرفته است (خادمي و حسيني، ١٩٩٣).
٢. اصل روحانيۀ السوس بودن نفس ديدگاه ملاصدرا در حدوث جسماني نفس به معناي اين است که نفس در آغاز خلقت مادي خود، جوهري مفارق و روحاني - چنان که حکماي قبل از وي همچون ابن سينا ميپنداشته اند - نيست ، و چنان نيست که در آغاز تکون نفس ، شاهد حدوث عقل بسيطي همراه با بدن مادي باشيم ، بلکه نفس در بدو حدوثش صورت و قوة جسماني است و همين قوة جسماني است که بالقوه انسان است و نازل ترين مراتب وجودي نفس است (حسن زاده ، ١٣٦٤ الف : ٥٥-٨٦).