چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی گری عواطف خودآگاه در رابطه بین باور به دنیای عادلانه /ناعادلانه با بخشش انجام شد. طرح پژوهش حاضر توصیفی (غیرآزمایشی) از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. نمونه پژوهش شامل 400 نفر به شیوه نمونه گیری تضادفی از جمعیت مراجعه کنندگان به خانه های سلامت شهر کرج در تابستان سال 1397 بود. . این شرکت کنندگان به پرسشنامه های پ باور به دنیای عادلانه (BJWS)) سومین نسخه تجدیدنظرشده مقیاس عاطفه خودآگاهی برای بزرگسالان (TOSCA-3) و مقیاس بخشش رای و همکاران (2001) پاسخ دادند نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که باور به دنیای عادلانه/ناعادلانه به صورت معنادار بخشش را پیش بینی می کندو ضریب مسیر غیر مستقیم بین باور به دنیای عادلانه و بخشش(0/05> P ،0/055=β) مثبت و در سطح 0/05معنادار بود و این نشان دهنده نقش میانجی گری عواطف خودآگاه است. مدل مفهومی پژوهش با استفاده از داده ها تایید شد و شاخص های برازش مدل تاییدی بر این امر است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بخشش فقط یک پدیده ثانویه نیست که محصول تجارب مثبت زندگی یا ویژگی های شخص و غیره باشد.بلکه باید بادیدی تعاملی به ان نگرسیت وبه عنوان یک برونداد رفتاری مثبت، می تواند حاصل تعامل ساختاری باشد.
The purpose of this study was to investigate the mediating role of self-conscious emotions in the relationship between belief in a just / unfair world with forgiveness. The design of this study was descriptive (non-experimental) of structural equation modeling. The sample of the study consisted of 411 people who were referred to Karaj health houses in the summer of 1977. . The participants responded to the Fair Faith Beliefs Questionnaire (BJWS), the third revised version of the Adult Self-Awareness Scale (TOSCA-3) and the Vote et al. (2001) Scale of Structural Equation Modeling Results showed that belief in the world Fair / unfair predicts forgiveness significantly, and indirect coefficient of coefficient between fair world belief and forgiveness (β = 0.05, P <0.05) was positive and significant at 0.05 level, indicating a role Mediation is the emotion of the conscious. The conceptual model of the research was validated using the data and fit indices of the model confirm it. The results of this study show that forgiveness is not just a secondary phenomenon that is a product of positive life experiences or personal characteristics, etc. It should be an interactive approach to negativity and, as a positive behavioral outcome, can be the result of structural interaction.
خلاصه ماشینی:
تدوين الگوي بخشش بر اساس باور به دنياي عادلانه /ناعادلانه با ميانجيگري عواطف خودآگاه investigate the mediating role of self-conscious emotions in the relationship between belief in a just / unfair world with forgiveness 3 طاهره جولانيان ،١ هايده صابري ،٢ سيمين بشردوست چکيده پژوهش حاضر با هدف بررسي نقش ميانجي گري عواطف خودآگاه در رابطه بين باور به دنياي عادلانه /ناعادلانه با بخشش انجام شد.
. اين شرکت کنندگان به پرسشنامه هاي پ باور به دنياي عادلانه ((BJWS) سومين نسخه تجديدنظرشده مقياس عاطفه خودآگاهي براي بزرگسالان (٣-TOSCA) و مقياس بخشش راي و همکاران (٢٠٠١) پاسخ دادند نتايج مدل يابي معادلات ساختاري نشان داد که باور به دنياي عادلانه /ناعادلانه به صورت معنادار بخشش را پيش بيني مي کندو ضريب مسير غير مستقيم بين باور به دنياي عادلانه و بخشش (٠٥/٠< P ،٠٠٥٥=β) مثبت و در سطح ٠٥/٠ معنادار بود و اين نشان دهنده نقش ميانجي گري عواطف خودآگاه است .
در پژوهش گل پرور و اکبـري (١٣٨٨) پايايي اين پرسشنامه به روش آلفاي کرونباخ براي خرده مقياس هاي باور به دنياي عادلانه و باور به دنياي ناعادلانـه به ترتيب ٠/٧٣ و ٠/٧٠ و به روش ضريب اسپيرمن براون به ترتيب ٠/٦٩ و ٠/٦٥ و بـه روش ضـريب کـاتمن ٠/٦٧ و ٠/٦٤ گزارش شده است .
بحث و نتيجه گيري هدف پژوهش حاضر بررسي نقش ميانجيگري عواطف خودآگاه در رابطه بين باور به دنياي عادلانه / ناعادلانه با بخشـش بود.