چکیده:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مقایسه ای سیاستهای اثرگذار از منظر آمایش آموزش عالی در مستندات برنامههای توسعه قبل و بعد از انقلاب اسلامی، انجام شده است؛ به این منظور مستندات برنامههای توسعه قبل و بعد از انقلاب طی سالهای 1327 تا 1396 (یازده برنامه توسعه)، موردبررسی مقایسهای قرار گرفت و محتوای آنها از منظر جایگاه و دستاوردشان در جریان ساماندهی آموزش عالی کشور مبتنی بر رویکرد آمایش سرزمین، بررسی شد؛ روش این پژوهش، تحلیل محتوای کیفی و از نوع مقایسهای است. مسئله اصلی پژوهش اینگونه مطرح شد که شباهتها و تفاوتهای "آمایش آموزش عالی" در برنامههای توسعه قبل و بعد از انقلاب چه بوده است؟ طبق یافته های این پژوهش، ساماندهی آموزش عالی با «تاکید بر آمایش سرزمین» در برنامههای توسعه قبل و بعد از انقلاب در هفت مقوله مطالعات و برنامهریزی آمایش سرزمین، گسترش آموزش عالی، تراز نیروی انسانی، مدیریت آموزش عالی، ارزیابی کیفیت آموزش عالی، همکاریهای ملی و بینالمللی و تولیدات علم و فناوری همراستا با یکدیگر و همچنین در پنج مقوله از آنها مطالعات و برنامه ریزی آمایش سرزمین، گسترش آموزش عالی، تراز نیروی انسانی، همکاریهای ملی و بینالمللی و تولیدات علم و فناوری، دارای تفاوت بوده اند.
The purpose of this research is to study and compare the spatial planning of the country's higher education system with the development plans before and after the Islamic Revolution. For this purpose, the documents of development programs before and after the revolution during the years 1327 to 1396 (eleven development programs) were compared and their content from the perspective of their position and achievement during the organization of higher education in the country. The land preparation approach was examined; The method of this research is meta-combined and of comparative type. A checklist was used to collect data and a categorical analysis based on categorization was used to analyze the data. The main issue of the research was what were the similarities and differences between " spatial higher education " in development programs before and after the revolution? According to the findings of this study, organizing higher education with "emphasis on land management" in development programs before and after the revolution in seven categories: land management studies and planning, development of higher education, manpower balance, higher education management, Assessing the quality of higher education, national and international cooperation and science and technology productions in line with each other, as well as in five categories of them: land management studies and planning, development of higher education, manpower balance, national cooperation And international and science and technology products have been different
خلاصه ماشینی:
در آمايش آموزش عالي، استقرار نظام آموزش عالي کشور مبتني بر آمايش سرزمين و توسعه مأموريت گرايي آن ؛ دسترسي همگاني به آموزش عالي 5 Ravinder rena 6 The organization for economic coorperation and development برخوردار از کيفيت ؛ بهره گيري از ظرفيت استان ها و مناطق مختلف کشور در توسعه آموزش عالي و توجه به متناسب سازي آموزش ها و تربيت نيروهاي متخصص با نيازهاي منطقه اي، ازجمله ملاحظات سياست هاي آمايش آموزش عالي در کشور است (طرح آمايش آموزش عالي،١٣٩٤) بااين وجود، گسست بين آمايش سرزمين و سياست هاي کلان علم و فناوري در کشور، عدم طراحي آمايش آموزش عالي با رويکرد همه سونگر در چارچوب توسعه فضايي در کشور و مفهوم پردازي آمايش در جزيره اي به وسعت ديد اعضاي کميته آمايش هر استان (آهنچيان ،١٣٩١)؛ عدم وجود چارچوب و انديشه اي به منظور سازمان دهي مؤثر و توسعه دانشگاه ها و آموزش عالي(لطيفي،١٣٨٨)؛ ضعف مباني نظري و تحليلي عميق براي طراحي، استقرار، ارزيابي و از همه مهم تر، استمرار مطالعات آمايش آموزش عالي در کشور (مهر عليزاده و همکاران ،١٣٩٢)؛ تنوع مقوله ها از مفهوم آمايش آموزش عالي و ابهام مفهومي آمايش آموزش عالي در ميان برنامه ريزان و مجريان (ثمري و گرايي نژاد،١٣٩٢)؛ فقدان برنامه ريزي جامع براي همه زيرنظام هاي آموزش عالي و تبعيت زيرنظام ها از الزامات طرح آمايش آموزش عالي(نيلي،١٣٩٢) و سير تحولات برنامه ريزي توسعه در ايران و تغيير مفهوم آمايش سرزمين در اين برنامه ها(لطيفي،١٣٨٨)، ازجمله چالش ها و مسائلي است که توجه به ساماندهي آموزش عالي با تأکيد بر سياست هاي آمايش سرزمين در کشور را ضروري ساخته است ؛ از اين رو، مفهوم «آمايش آموزش عالي» با تغييرات متفاوتي روبرو بوده است ؛ به طوريکه معناي اين مفهوم در برنامه هاي توسعه پيش از انقلاب ، بيشتر با مطالعات آمايش سرزمين و برنامه ريزيهاي منطقه اي، يکسان تلقي شده و در برنامه هاي توسعه پس از انقلاب اسلامي، به خصوص در سال ١٣٨٨، به عنوان يک طرح مستقل از آمايش سرزمين و يکي از برنامه هاي اصلي وزارت علوم ، تحقيقات و فناوري مطرح شده است ( ثمري و گراينژاد،١٣٩٢)؛ از سوي ديگر؛ يک نوع ، ابهام مفهومي در خصوص آمايش آموزش عالي و ساماندهي آن ، در برنامه هاي توسعه و اسناد بالادستي کشور، وجود دارد؛ با توجه مطالب ذکرشده و اهميت و ضرورت موضوع آمايش سرزمين در نظام آموزش عالي کشور، پژوهش هاي متعددي در قالب شناسايي مفهوم آمايش آموزش عالي و جايگاه آن در آمايش سرزمين (ثمري و گرايي نژاد(١٣٩٢)؛ بني سي و آذري( ١٣٩٢)؛ طاهري و همکاران (١٣٩٤)؛ وحيدي(١٣٧٣) و بوذري(١٣٩٥)، آسيب شناسي آمايش آموزش عالي(صالحي عمران و تجري(١٣٩٢)، مهرعليزاده و همکاران (١٣٩٢) وخوشنويسان و ساعدي(١٣٩٥)،خط مشيها و الزامات آمايش آموزش عالي در ايران (بهجتي اردکاني و همکاران (١٣٩٥)؛ مير فردي(١٣٩٢) و نيلي(١٣٩٢)، جايگاه آمايش آموزش عالي در برنامه هاي توسعه قبل و پس از انقلاب (مهر عليزاده و حسن زاده (١٣٩٢) و صالحي عمران و همکاران (١٣٩١)، مهر عليزاده و همکاران (١٣٩٢) صورت گرفته است .