خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) منطق درونی سیاست خارجی ساحت سیاست مبتنی بر نظر است و رفتار سیاسی نمیتواند جدا از اندیشه سیاسی باشد،طبیعی است که هر میزان،مبانی نظری از انسجام منطقی بیشتری برخوردار باشد،عمل سیاسی استوارتر و منطقیتر جلوه میکند اگر انسجام منطقی نداشته باشد،رفتار سیاسی،سیال و ناهمگون خواهد بود.
در جامعهشناسی سیاسی ایران به خصوص در این بیست یا بیست و پنج سال اخیر چنین آسیبهایی را در عرصه عمل سیاسی مشاهده میکنیم علت ناهمگونی اندیشه سیاسی،این است که بسیاری افرادی که وارد عرصه سیاست میشوند نمیدانند موضع و حرفشان برچه مبنایی است و آیا این مبنا منطقا پیامد دیگری هم دارد یا نه.
اما تحقق این رویکرد در عرصهء سیاست دو شرط دارد یکی اینکه باید مبانی نظریاش،نگاهش به موضوعات از جمله سیاست خارجی روشن باشد و دوم در عرصه عمل این را به عینیت برساند.
جامعهء دینی به آن مدینه فاضله و حیات مطلوب خود صرفا با مبانی نظری و نظریهپردازی نمیرسد،اگر در کنارش عمل عینیت پیدا نکند،اصلا انقلاب اسلامی بر این مبنا صورت گرفت که دین مدعی است و حرف دارد و میتواند نیکفرجامی در همین دنیا بیاورد.
بحثم را جمع کنم:ساحت سیاست مبتنی بر اندیشه است و اندیشه برای خودش شکل و مؤلفهها و پایههایی دارد و شما نمیتوانید فارغ از اندیشه وارد این عرصه شوید و باید اندیشه خودتان را بدانید،آن را بشناسید و بعد به آن باور و ایمان داشته باشید تا بتوانید آن اندیشه را به عینیت و عمل برسانید."