"نویسنده در تمام مراحل خلق داستانش ضمن اینکه باید آفرنشگر ماهری در خلق داستان باشد،لازم است که پیش از آن،بداند چگونه از میان نشانههای نامتناهی جهان داستانش دست به انتخاب بزند.
داستان شما هرچه باشد باید راهی را از میان این هزارتوهای بسیار طی کند.
زیرا پایبند نبودن به این ساختار و عدمتوجه به چگونگی ارتباطات موجود در جهان داستان موجب میگردد داستان از یک مجموعه منظم-که تحت دایره تعقل انسانیست-به توبرهای بدل شود که نه خواننده میتواند از آن درک کاملی داشته باشد و نه نویسنده میتواند بین اجزاء داستانش ارتباطی معقول برقرار کند.
چنانکه اگر نویسنده تعهدی در ارائه قانونمند خواب و رویا نداشته باشد چهبسا نویسندگانی اوهام بیپایه خود را که حتی ارزش روانکاوانه نیز ندارند و تنها پریشانگویی است بهعنوان داستان مطرح سازند.
و البته این امر متاخر از این واقعیت است که نویسنده خود بهعنوان کسی که خلاق داستان است باید در درجه نخست به کشف این رموز نایل شده باشد."