چکیده:
فراگیرشدن موضوع جهانی شدن به مثابه فراگیرشدن نوعی گفتمان غالب، دربرگیرنده جنبه هایی گوناگونی از همبستگی ها و همگنی های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و ایدئولوژیکی است و ارتباط مستقیم آن با «زبان» به عنوان یکی از مهمترین عناصر هویت، امر «مواجهه با زبان خارجی» را در حوزه سیاست گذاری فرهنگی تبدیل به یک مسئله میکند. زبان نقش تعیین کننده ای در تبیین و ساماندهی افکار و باورهای افراد -در اکنون و آینده جامعه- دارد. در این مقاله، به رتبه بندی مولفه های تاثیر گذار بر سیاست گذاری فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با زبان های خارجی پرداخته شده است که در عصر پروژه جهانی سازی به تعبیر مخالفین و پروسه جهانی شدن به تعبیر موافقین معادلات و مفروضات قبلی را دچار چالش ساخته است. روش این پژوهش از نوع توصیفی - پیمایشی و ابزارگردآوری داده ها، پرسش نامه ی محقق ساخته، شامل25 سؤال بود. جامعه ی آماری این پژوهش، شامل نخبگان فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و زبانی کشور می باشند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که به ترتیب مولفه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی مهمترین مؤلفه ها در سیاست گذاری فرهنگی ملی و بین المللی در مواجهه با زبان های خارجی جمهوری اسلامی ایران می باشد. در نهایت با توجه به نقاط قوت و ضعف محیط داخلی و تهدیدات و فرصت های محیط خارجی دکترین نوینی در راستای ایجاد نظریه های علمی موجود تبیین گردید.
The pervasiveness of the subject of globalization as the pervasiveness of a dominant discourse encompasses various aspects of cultural, social, political, economic, and ideological solidarity and homogeneity, and its direct connection to "language" as one of the most important elements of identity is "confrontation with foreign language" in the field of cultural policy. Language plays a decisive role in explaining and organizing the thoughts and beliefs of individuals - in the present and future of society. In this article, the components influencing the cultural policy of the Islamic Republic of Iran in the face of foreign languages are ranked. In the era of the globalization project, according to the opponents and the process of globalization, according to the proponents, has challenged the previous equations and assumptions. The method of this research was descriptive-survey and data collection tool was a researcher-made questionnaire consisting of 25 questions. The statistical population of this study includes the cultural, political, social and linguistic elites of the country. The results of this study show that the social, economic, political and cultural components are the most important components in national and international cultural policy in the face of foreign languages of the Islamic Republic of Iran, respectively. Finally, according to the strengths and weaknesses of the internal environment and the threats and opportunities of the external environment, a new doctrine was explained in order to create existing scientific theories
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله ، به رتبه بندي مؤلفه هاي تأثيرگذار بر سياست گذاري فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در مواجهه با زبانهاي خارجي پرداخته شده است که در عصر پروژه جهاني سازي به تعبير مخالفين و پروسه جهاني شدن به تعبير موافقين معادلات و مفروضات قبلي را دچار چالش ساخته است .
براي دستيابي به اين مدل نياز است تا سياست ها و برنامه ريزيهاي فرهنگي شکل گرفته موردبررسي قرار گيرد و در هر مرحله ، مؤلفه ها و شاخص هاي تأثيرگذار بر فرايند سياست گذاري شناساييشده و اولويت بندي گردد تا بتوان بر اساس اهميت مؤلفه ها به بهترين سياست دست يافت .
٢- ادبيات پژوهش ٢-١- ادبيات تجربي بايبوردي و کريميان (١٣٩٣) در پژوهشي تحت عنوان «جهاني شدن فرهنگ و تأثير آن بر هويت ملي ايران» بيان مي کند اين فرضيه که در اثر جهاني شدن، شاهد رشد و گسترش هويت هاي قومي و در نتيجه به چالش کشيده شدن هويت ملي در ايران خواهيم بود، به لحاظ نظري و عملي چندان قابل دفاع نيستم چرا که در راستاي جريان جهاني شدن و به منظور شناسايي نوع رابطه ي فرهنگ ايراني با فرهنگ جهاني، مي توانيم فرض را نه بر جدايي و تمايزپذيري فرهنگي، بلکه بر پيوستگي، تعامل و اثرگذاري فرهنگ ها بر يکديگر در نظر بگيريم و با اين فرض است که مهم ترين زمينه براي گسترش روحيه و تمايلات جهان گرايانه در هويت ايراني را مي توان در منشاء تاريخي آن ملاحظه کرد.