چکیده:
شرکتهای دانش بنیان با دارا بودن مزیت فناورانه ، ظرفیت خوبی برای ورود به بازارهای خارجی دارند. هدف این پژوهش ارائه چارچوبی برای اولویتدهی به روشهای ورود به بازارهای خارجی توسط این شرکتهاست. روش این پژوهش ترکیبی است. در بخش شناسایی معیارها از رویکرد کیفی و در بخش اولویتبندی از رویکرد کمی استفاده شده است. ابتدا با مرور پیشینه تحقیق، مولفههای تاثیر گذار بر انتخاب روش ورود شامل عوامل داخلی (سازمان و محصولات آن) و عوامل خارجی (بازار داخلی و بازار خارجی) شناسایی شده است. سپس با استفاده از روش بهترین-بدترین معیارهای موثر بر حضور در بازارهای خارجی برای شرکتهای دانشبنیان رتبهبندی شده است. نتایج نشان میدهد «تمایز محصول» و «شبکه سازی با شرکای خارجی» مهمترین معیارها برای این شرکتها هستند. این موضوع با فناورانه بودن محصولات این شرکتها و از سوی دیگر محدودیت منابع شرکتهای کوچک و متوسط برای سرمایهگذاری خارجی و لزوم جبران فقدان منابع با شبکهسازی همخوان است. در گام دوم، روشهای ورود از منظر یک شرکت دانش بنیانِ دارای فعالیت گسترده بین المللی با استفاده از روش تاپسیس اولویت بندی شده است. نتایج نشان داد ایجاد شرکت تابعه با مالکیت کامل رتبه اول را دارد؛ در واقع این روش برای شرکتی که مراحل اولیه بین المللی شدن را طی نموده است، علاوه براینکه امکان محافظت از تکنولوژی اختصاصی شرکت را فراهم میکند، زمینه را برای صادرات به کشورهای مجاور شرکت تابعه فراهم میکند و البته میتواند حاکی از آن باشد که محدودیتهای صادرات از مبدا ایران، مطلوبیت روشهای ورود با ریسک بیشتر را افزایش میدهد.
Technology-based companies have a good capacity to enter foreign markets due to their technological advantages. The purpose of this study is to provide a decision-making method to prioritize foreign entry modes. Therefore, the research method is a combination of qualitative approach in criteria identification and quantitative approach in prioritizing criteria and entry modes. Frist, by reviewing the research background, influential components on entry mode choice have been identified, including internal factors (organization and its products), and external factors (internal market and foreign market). Then, using the best-worst method the effective criteria for entering foreign markets are ranked. The results show that “product differentiation” and “networking” are the most important ones for these firms. the experts’ view. This is in line with the technological advantage of these companies and on the other hand the limited resources of small and medium companies for foreign investment. Second, from the perspective of a technology-based company with extensive international activities in the field of advanced machinery, entry modes are prioritized using TOPSIS. The results showed that the first choice is the establishment of a wholly owned subsidiary. Actually for the company that has gone through the early stages of internationalization, this method is preferred, both for providing protection of the company's proprietary technology, provides the basis for exports to neighboring countries; also it can indicate that export restrictions from the origin of Iran, increases the orientation of firms towards more risky entry methods.
خلاصه ماشینی:
اين مطالعه نشان ميدهد که تحقيقات اندکي بطور 1 Technology-based firms 5 Han 2 Small and medium-sized enterprises 6 Utama 3 Internationalization 7 Multi-criteria Decision-making 4 Ekeledo, I.
در اين مقاله با بررسي بر روي شاخصهاي پيچيده و متنوع ورود موفق شرکتهاي دانش بنيان به بازارهاي 1 بين المللي [٣]، در پي پاسخگويي به اين سوالات هستيم : ١) مولفه هاي تاثيرگذار در انتخاب روش ورود شرکت هاي دانش بنيان چيست و ميزان اهميت نسبي آنها چگونه است ؟ ٢) چگونه ميتوان به کمک اين معيارها، حالت ورود مناسب براي يک شرکت دانش بنيان را معين نمود؟ در ادامه و در بخش ٢ ابتدا به معرفي تئوريهاي مرتبط با ورود به بازار خارجي و بين الملليشدن پرداخته ميشود، سپس با بررسي پيشينه تحقيقات چارچوبي جهت شناسايي عوامل موثر بر انتخاب روش هاي ورود توسط شرکت هاي دانش بنيان معرفي ميشود و معيارها و روشهاي ورود منتخب اين تحقيق نيز تشريح ميشود.
, & Saremi 2 Gorostidi-Martinez and Zhao 5 Arghashi & Okumuş 3 Milanesi جدول ١: تعريف عملياتي زير معيارهاي انتخاب روش ورود توسط شرکتهاي کوچک و متوسط (به تصویر صفحه رجوع شود) ارايه چارچوب انتخاب روش ورود با جمع بندي معيارها و زيرمعيارهاي و قراردادن آنها در کنار گزينه هاي ورود به بازارهاي خارجي که معمولا پيش روي شرکتهاي مختلف قرار دارد، به يک چارچوب تصميم گيري براي انتخاب روش ورود مناسب دست پيدا ميکنيم (شکل ١).