چکیده:
اللهوف سیدبنطاووس از جمله مقاتل حضرت سیدالشهداء7متعلق به قرن هفتم هجری است که بر روند مقتلنگاری و مقتلخوانیهای پس از خود اثری شگرف گذاشته است. پژوهش پیشرو با رویکردی «تحلیلی ـ انتقادی» به نقد و آسیبشناسی رویکردها، پیشفرضها و انگارههای اثرگذار در گزارشگری سیدبنطاووس و تحریفها و متفرّدات روایی موجود در این کتاب پرداخته است. بر اساس یافتهها، تسامحگرایی، باورمداری و تأویلگرایی سیدبنطاووس بر گزینش روایات اللهوف حاکم بوده و نیز علیرغم شخصیت علمی و معنوی سیدبنطاووس که مهمترین عامل شهرت کتاب مزبور است، گزارشهای نقل شده در آن، در مواردی با سنّت، عقل، وقایع مسلّم و یاروایات تاریخی دیگر ناسازگار و یا غیرمقبول است؛ زیرا برگرفته از آن چیزی بوده که در میان عوام شیوع داشته و بدینروی عملکرد او بسان محدّثان و تاریخنگاران نبوده است.
Sayyid bin Tawous' al-Lohouf is among the historiographies of martyrs dedicated to Imam Hussein (Sayyid al-Shuhada) in the seventh century, and had a great impact on composing and reciting the historiographies of martyrs afterwards. The present study uses an analytical-critical approach to pathologically review the approaches, presuppositions and effective ideas in Sayyid bin Tawous' reports and the traditional deviations in that book. According to the findings of this study, Sayyid bin Tawous' toleration, belief and interpretations govern the selection of traditions in al-Lohouf and – despite Sayyid's scientific and spiritual character as the most important factor for the popularity of his book – the reports transmitted in it are inconsistent with Sunnah, reason, definite events or other historical accounts, hence unacceptable. This is because they are based upon what was common among ordinary people, and thus, Sayyid's performance was not like traditionists and historiographers.
خلاصه ماشینی:
(سيدبنطاووس، 1348، ص65) با وجود آنکه سيدبنطاووس براي اين روايت منبع و سندي نه چندان دقيق ذکر کرده (همان، ص63) و با توجه به اهميت مفاد آن در آگاهي امام7 از شهادت و اسارت، اين حديث در هيچيک از منابع روايي پيش از او نقل نشده است.
يکي از قرائني که آگاهي از لوح محفوظ و تخلفناپذير امام7 را تأييد ميکند، نگرش به حادثه کربلا از زاويه امتحان و ابتلاست؛ به اين معنا که لازمه اين باور که حادثه عاشورا در سطح بالاتري براي خود امام حسين7 نيز آزموني سنگين و پرمخاطره بوده، اين است که امام7 بايد کاملاً به جزئيات سرانجام کار خويش آگاه باشد و احتمال خلاف آن را ندهد تا معلوم شود که حضرت با اينکه آگاهي کامل و تخلفناپذير از فجايع و جنايات عاملان يزيد درباره خود، خاندان و يارانش دارد، آيا به پيمان خويش در انجام اين آزمون سترگ، پايبند خواهد ماند؟ تبيين ديگر آن است که هرچند معصومان( در پرتو روح ولايت، به مسائل پشت پرده و ماوراي طبيعي آگاهي دارند، اما مجاز به استفاده از اين علم در امور شخصي و اجتماعي نيستند؛ زيرا اينگونه بهرهبرداريها سبب ميشود تا تبليغ عملي آنان از بين برود و نتوانند به ديگران توصيه به صبر در مصايب کنند.