چکیده:
با توجه به اهمیت نحوهی تعاملات در خانواده و عوامل فرهنگی مرتبط با آن، این پژوهش به بررسی رابطهی بین نگرش به ساختار توزیع قدرت در خانواده و جهتگیریهای ارزشی پرداخته است. جامعهی آماری، زوجین شهر دوگنبدان هستند که 380 نفر از آنان بر اساس جدول تعیین حجم نمونه لین، عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونهگیری، نمونهگیری خوشهای متناسب با حجم بوده است. بر اساس ادبیات تحقیق، نگرش به ساختار توزیع قدرت در خانواده در دو بعد نگرش اقتدارگرایانه و مشورتی بررسی شد. بر اساس نتایج تحقیق، رابطهی جهتگیریهای ارزشی دینی، تقدیرگرایانه و سنتی با نوع تصمیمگیری اقتدارگرایانه مستقیم و معنادار، و رابطهی جهتگیری ارزشی مدرن با آن معکوس و معنادار بوده است. رابطهی جهتگیریهای ارزشی تقدیرگرایانه و مدرن با نگرش به قدرت مشورتی، به ترتیب منفی و مثبت بوده است. تاثیرگذراترین متغیر در کاهش تصمیمگیری اقتدارگرایانه، جهتگیری ارزشی مدرن؛ و در افزایش گرایش به تصمیمگیری مشورتی، تحصیلات بوده است. در نهایت میتوان گفت؛ فرهنگ مسلط و "هژمون" تصمیمگیری عمودی مبتنی بر اقتدار مردانه، حداقل در ساحت انتظار، به سمت نوعی وضعیت " گذار" تغییر کرده است که در آن دو نوع جهت گیری ارزشی سنتی و مدرن، همراه با تصمیمگیری اقتدارگرا و مشورتی با هم در رقابت و " تخاصم" اند
Considering the importance of interactions in families, as well as cultural factors related to them, the present research investigates the relationship between attitude towards power distribution and value orientations among 380 couples from Dougonbadan City. The sample was selected through cluster sampling method proportional to the sample size, which was determined using Lin’s sample size determination Table. Based on the research literature, attitudes toward the power distribution structure in the family were examined in two dimensions: authoritarian and consultative. According to the research results, the relationship between religious, fatalistic and traditional value orientations and authoritarian decision-making was directly significant. However, the relationship between modern value orientations and authoritarian decision-making was inversely significant. The relationships between fatalistc and modern value orientations and consultative power distribution were negative and positive, respectively. The most influential variables in reducing authoritarian decision-making and increasing tendency to the consultative one were found to be the modern value orientation and the level of eduction, respectively. Finally, it can be said that the dominant culture and "hegemony" of masculine vertical decision-making, at least expectionally, is changing to a kind of "transitional" situation that lead to a competitive and hostile relationship between traditional and modern value orientations and authoritarian and consultitative decision making
خلاصه ماشینی:
امروزه ، تداوم باورهاي سنتي به همراه تغيير و تحولات ارزشي ناشي از گسترش آموزش رسمي، جهانيشدن و فراگيري رسانه ها، پاسخ صريح و همانند به اين گونه سؤالات را ناممکن يا 1- institutionalist 2- sociological 3- relational دشوار کرده و آنچه تعيين کننده ي ماهيت افراد دارنده ي جايگاه هاي فرماندهي يا فرمانبري است ؛ بيشتر به نوع جهت گيري ارزش هاي مورد قبول يک فرد يا گروه خانوادگي بستگي دارد.
سوال اصلي پژوهش اين است که چه رابطه اي بين جهت گيريهاي ارزشي سنتي، ديني، تقديرگرايانه و مدرن با نگرش زوجين شهر دوگنبدان در خصوص نحوه ي ساختار توزيع قدرت در خانواده وجود دارد؟ ٢-پيشينه ي پژوهش ٢-١- پژوهش هاي تجربي توسلي و سعيدي (١٣٩٠) با بررسي "تاثير اشتغال زنان بر ساختار قدرت در خانواده "، در بين زنان شاغل و غيرشاغل ساکن در شهر ايوانکي استان سمنان ، پي بردند ميزان دسترسي زن و مرد به منابعي همچون درآمد و تحصيلات ميتواند اقتدار به نفع هر يکي از آن ها را در خانواده افزايش دهد.
بر اين اساس ميتوان فرضيه هاي زير را طرح و مورد بررسي قرار داد: ١- فرض مي شود با افزايش ميزان جهت گيري ارزشي مدرن افراد، بر ميزان نگرش آنان به سمت توزيع برابرانه تر قدرت در خانواده افزوده ميشود.