خلاصه ماشینی:
"یکی دیگر از مختصات این فرهنگ عبارت است از مات کردن رنگ آن اخلاق و رسومی که معلول ناتوانیهای فکری و اشباع خلاء واقعگرایی در زندگی و نتیجه مشتی دیگر از عوامل محلی زودگذر و خالی از ایدهها و آرمانهای اصیل میباشد ما میتوانیم با نظر به ماهیت و مختصات فرهنگ خلاق و هدفدار،علل سقوط و زوال فرهنگهایی را دریابیم که چندی کم و بیش در جوامع انسانی بروز نموده و از بین رفتهاند اساسیترین علل سقوط و زوال فرهنگها عبارت است از رسوب شدن نمودها و فعالیتهای فرهنگی با مرتفع شدن عوامل به وجود آورنده آنها،و یا مستند به«خود هدفی» فرهنگ است که انسان را به جای آن که توجیه کننده نمودها و فعالیتها قرار بدهد،از تحرک توجیهی ساقط و در خود میفشارد.
هدف اعلاق حیات که به وجودآورنده فرهنگ اصیل و هدفدار است،هدفی است که بتواند حیات آدمی را در مقطعی از زمان و شرایط محیطی و اجتماعی وابسته به تاریخ و دانستهها و استعدادها و خواستههای مستمر بشری به خوبی تفسیر و توجیه نماید،بدیهی است که چنین تفسیر و توجیهی بدون پاسخگوئی به این سؤال که از«کجا آمدهام؟به کجا میروم؟و برای چه آمدهام؟»هرگز امکانپذیر نخواهد بود هنگامی که یک انسان چنین سؤالی را مطرح میکند به طور قطع میخواهد معنای وابستگی خود را به جهانی که در آن زندگی میکند،درک کند مهم نیست که چه برداشتی از جهان داشته باشد،بلکه کای است که برای انسان،جهانی مطرح بشود که در آن به وجود میآید و تا حدودی با آن آشنایی برقرار میکند و عشقی برای تکامل در خود میبیند و سپس میرود."