چکیده:
پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی زمینه- محور با تاکید بر ارتباطگرایی برای آموزش علوم تجربی متوسطه اول انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع آمیخته و طرح اکتشافی است. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار برای طراحی الگو و در بخش کمی از روش نظرخواهی برای اعتبارسنجی الگو استفاده شد. دادهها از طریق اسناد بالادستی و متون علمی در بازه زمانی 2020- 2000 و مصاحبه نیمه ساختار یافته به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی با 10 نفر از صاحب نظران گردآوری گردید. برای روایی و پایایی از روشهای بازبینی توسط همکاران، مثلثسازی منابع دادهها، بررسی توسط اعضاء و توافق کدگذارها استفاده شد. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی، کدگذاری استقرایی و در بخش کمی، آزمون توصیفی میانگین و آزمون استنباطی کندال (w) بود. پس از دستیابی به الگوی پیشنهادی از طریق پرسشنامه محققساخته با 30 نفر از صاحبنظران به روش نمونه گیری هدفمند جهت اعتبارسنجی الگو نظرخواهی شد. از جمله نتایج به دست آمده در این پژوهش، 72 کد محوری مربوط به ویژگیهای عناصر منطق، هدف، محتوا، نقش معلم، فعالیتهای یادگیری، گروه بندی، منابع، زمان، مکان و ارزشیابی بود. نتایج بدست آمده در بخش کمی نشان داد مولفههای برنامه درسی با توجه به میانگینهای بدست آمده، از اعتبار مطلوبی برخوردار است و همه مولفه های بخش کیفی، در بخش کمی مورد تایید صاحبنظران قرار گرفت.
The present study was conducted with the aim of designing and validating the context-based curriculum model with emphasis on connectivism for teaching sciences in the first period of high school. The method of the present study is mixed and exploratory design. In the qualitative part, the directional qualitative content analysis method was used and in the quantitative part, the polling method was used. Data were collected through upstream documents and scientific texts in the period of 2000-2020 and semi-structured interviews using purposive sampling and snowball sampling with 10 experts. For validity and reliability, peer review methods, data source triangulation, review by members, and coder agreement were used. The method of data analysis was inductive coding and in the quantitative part, the descriptive test was the mean and inferential test was Kendall (w). After achieving the proposed model, through a researcher-made questionnaire, 30 experts were interviewed by purposive sampling to validate the model. Among the results obtained in this study, 72 pivotal codes related to the characteristics of the elements of logic, purpose, content, teacher role, learning activities, grouping, resources, time, place and evaluation. The results obtained in the quantitative part showed that the components of the curriculum have a good validity according to the obtained averages and all the components of the qualitative part were approved by the experts in the quantitative part.
خلاصه ماشینی:
, - ضرورت کسب شایستگی علمی فناورانه - ضرورت استفاده از زمینه با توجه به اصل نیاز به دانستن - ضرورت تغییر برنامههای درسی علوم تجربی به دلیل گسترش فناوری ها - ضرورت استفاده از آموزش الکترونیکی - ارتباطگرایی لازمه و مکمل اجرای زمینه- محور - شناخت ارزش علم و فناوری در زندگی - پیوند درس علوم تجربی با زندگی - توجه به نیازهای شخصی- فرهنگی – اجتماعی - دانشآموز عامل خلق محتوا و معلم تسهیلگر یادگیری, منطق دستیابی به درک غایتمند از خلقت و به عبارتی باز کشف و کشف رمز و راز لایههای مادی هستی از اهداف مهم برنامه درسی علوم تجربی است(Supreme Education Council, 2011) از اهداف رویکرد زمینه- محور، نگرش مثبت نسبت به علم(Holbrook, 2005 ، Yager et al, 2009، Lubben et al, 2005، Bennett et al, 2007)) معنی دار شدن علوم(Sunar, 2013) افزایش علاقه و انگیزه(Cabbar & Senel, 2020) و کسب سواد علمی(,Wiyarsi et al, 2020 Mai, 2015) را می توان نام برد.
, - طراحی واحد یادگیری - معرفی و تشریح زمینه - مدیریت فرایند یادگیری - تشریک مساعی با معلمان دیگر - نقش تسهیلگر یادگیری - تسلط بر تولید محتوای الکترونیکی - داشتن وبلاگ یا کانال ارتباطی - توانایی تحلیل محتوای تولید شده, نقش معلم دانشآموزان در شبکههای مجازی باهم تعامل دارند(Ozlem, 2013, Utecht & Keller, 2019) تکالیف بصورت انفرادی و گروهی انجام می گیرد(Bennett et al, 2005, Poulova & Klimova, 2015) مشارکت گروهی وجود دارد(Nentwig, 2007) دانشآموزان در تولید محتوا مشارکت دارند(Utecht & Keller, 2019) درون گروه و بین گروهها ارتباط برقرارمی شود(Baran et al, 2016) فعالیتهای تصمیم گیری(Waddington, 2005) تصمیم گیری در سطح شخصی یا اجتماعی(Kortland, 2005)تصمیم گیری در مسائل زندگی روزمره (Wiyarsi et al, 2020) اتخاذ تصمیم در مسائل علمی- اجتماعی(Kortland, 2010, Kazeni, 2012، Holbrook, 2005, Asikin & Yulita, 2019) از جمله فعالیتهای یادگیری در زمینه است.