چکیده:
پژوهش حاضر در زمره پژوهشهای کیفی است که با استفاده از رویکرد کیو به تحلیل و ذهنیتسنجی مدیران در راستای هوشمندسازی کسبوکارهای نوپا پرداخت. در این پژوهش از مصاحبه عمیق بهعنوان ابزار اصلی جمعآوری دادهها استفاده شده است که روایی آن با استفاده از رویکرد نسبت روایی محتوا و پایایی آن با استفاده از روش کاپای کوهن تأئید شده است. بهعلاوه برای انتخاب نمونه، از نمونهگیری هدفمند استفاده شده است که روشهای نمونهبرداری غیراحتمالی است. در پژوهش حاضر، با استفاده از 21 مصاحبه فضای گفتمان حاصل شد و با استفاده از نظرهای آنها نمونه و گزینههای کیو و در ادامهً آن، مجموعهً کیو بهدست آمد. نتایج پژوهش مشتمل بر شناسایی عؤامل تشکیلدهندهً ذهنیتسنجی مدیران در راستای هوشمندسازی کسبوکارهای نوپا در این رابطه است. نتایج نشاندهنده آن است که جذب دانش فراگیر، بکارگیری سامانهًهای الکترونیکی، انعطافپذیری بالا، خودکارسازی فعالیتها، مقیاسپذیری، تصمیمگیری مبتنی بر اطلاعات و یادگیری مستمر و مؤثر شش ذهنیتسنجی مدیران در راستای هوشمندسازی کسبوکارهای نوپا هستند. همچنین پیشنهادهای پژوهش نیز در دو حیطه کاربردی و پژوهشی برای اقدامی عملیتر و کاربردیتر در عرصهً هوشمندسازی کسبوکارهای نوپا ارائه شدهاند.
The present study was a qualitative research that analyzed and assessed the mentality of managers in order to make smartstart-upsbusinessesinthepost-coronaera, using the Q approach. In this study, in-depth interview has been used as the main tool of data collection, the validity of which has been confirmed using the content validity ratio approach and its reliability has been confirmed using the Cohen's method. In addition, purposive sampling has been used to select the sample, which is unlikely. In the present study, using 21 interviews, the discourse space was obtained and using their opinions, samples and options of Q and then the collection of Q were obtained. The results of the research include identifying the factor that constitutes the mentality of managers in order to make start-ups smart in this regard. The results show that the acquisition of comprehensive knowledge, the use of electronic systems, high flexibility, automation of activities, scalability, information-based decision making and continuous and effective learning are the seven mindsets of managers in order to make start-ups smart. Also, research proposals have been presented in two areas of application and research for a more practical and applied action in the field of smartening and start-up businesses.
خلاصه ماشینی:
نتايج نشان دهنده آن است که جذب دانش فراگير، بکارگيري سامانه هاي الکترونيکي، انعطاف پذيري بالا، خودکارسازي فعاليت ها، مقياس پذيري، تصميم گيري مبتني بر اطلاعات و يادگيري مستمر و مؤثر، شش ذهنيت سنجي مديران در راستاي هوشمندسازي کسب وکارهاي نوپا هستند.
سيستم هاي هوشمندسازي کسب وکار را ميتوان به عنوان سيستم هايي تعريف کرد که به ارائه ، جمع آوري و ذخيره سازي و به روزرساني داده هاي سازماندهي شده از منابع مختلف ميپردازند اين سيستم به مديران کمک ميکند که با داده هاي در حال تغيير کار کنند، آنها را تجزيه و تحليل کنند و آنچه را که در نهايت منجر به شتاب يافتن دستيابي به اطلاعات مربوط ميشود و کاربرد موثر آن را در فرآيندهاي حاکميت و تصميم گيري در شرکت درک کنند (کوبينا و همکاران ١، ٢٠١٥).
به عبارتي اين رويکرد يعني فرآيند ادغام داده ها از منابع داخلي و خارجي متفاوت و به کارگيري ابزارها و تکنيک هاي تجزيه و تحليل براي درک اطلاعات نهفته در داده ها و تصميم گيري و اجرا براساس اين نگرش نسبت به دست آمده اهميت هوشمندسازيکسب وکارها را ميتوان با درک سوالاتي نشان داد که چرا هوشمندسازي کسب وکارها موقعيت مرتبه بالاي خود را حفظ ميکنند و چرا کسب وکارها اجراي کاربردي مبني بر هوشمندسازي کسب وکار را تکميل نکرده اند؟ با به کارگيري اطلاعات از منابع مختلف ، استخراج پيام از اطلاعات ارائه شده براي تصميم گيري باعث ارزش دهي به هوشمندسازي کسب وکار ميشود بحث فوق حاکي از آن است که هوشمندسازي کسب وکار نقش معناداري در مديريت عملکرد شرکت با مديريت اطلاعات ايفا ميکند و سازمان ها براي مديريت محيط در حال تغيير به آن نياز دارند.