چکیده:
چین بعنوان اولین مصرف کننده نفت جهان، نیازمند داشتن سهم بیشتری از نفت جهان بویژه خاورمیانه است تا از این رهگذر هم بتواند نیاز خود را تامین نماید و هم اینکه خود را به عنوان بازیگری نوظهور و تهدیدی برای هژمونی ایالات متحده آمریکا در زمینه نفت و انرژی مطرح نماید. ابتکار چین برای تحقق این خواسته ارائه «یک کمربند یک جاده» بوده است. این پژوهش با تاکید بر دیدگاههای مختلف در مورد ظهور چین در حوزه نفت و انرژی در جهان سعی دارد به سوال اصلی خود یعنی اینکه سیاست چین برای گسترش نفوذ خود به عنوان بازیگر نوظهور در حوزه نفت و انرژی در جهان چیست؟، پاسخ بدهد و از این رهگذر ابعاد مختلف این بازیگری را در حوزه انرژی مورد مداقه قرار دهد. روش تحقیق استفاده شده در این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی میباشد. نتایج نشان میدهد که با ایجاد روابط کارآمد و موثر با بازیگران غنی از انرژی، چین میتواند مشکلات مربوط به امنیت انرژی را از یک سوی حل کند و از طرف دیگر چین قادر است وارد بازارهایی شود که قبلا توسط مائو به عنوان بخشهایی از منطقه واسط طبقه بندی شدند و میتوانند روی حوزههای غیر اقتصادی در سطح بین المللی تاثیر بگذارند.
The international relations arena is ever-changing based on states' policies. Sometimes it is possible that a policy may increase a state's power or likewise may weaken it. Power rivalry exists in the international arena and in the modern world rivalry and confrontation especially in economic areas is going on between the US and China. The US is the world hegemon that has hegemon criteria and struggling to maintain it, on the other hand, China as a newly emerging power in the modern international area is attempting to prove itself as a rival for the US hegemony. This research emphasizes the US-China hegemony in the field of oil and energy in the world and attempts to answer its main question which is: what is the US policy to confront China's influence, as the new play in the field of oil and energy in the world. The research method used in this article is descriptive-analytical. The research results show that the US made endless efforts to support China's energy security and indirect support of its economic development by dividing advantages resulting from the rising Shell oil in the US.
خلاصه ماشینی:
نتايج نشان مي دهد که با ايجاد روابط کارآمد و موثر با بازيگران غني از انرژي ، چين مي تواند مشکلات مربوط به امنيت انرژي را از يک سوي حل کند و از طرف ديگر چين قادر است وارد بازارهايي شود که قبلاً توسط مائو به عنوان بخش هايي از منطقه واسط طبقه بندي شدند و مي توانند روي حوزه هاي غير اقتصادي در سطح بين المللي تأثير بگذارند.
پيوندهاي در حال افزايش چين با مناطق اصلي صادر کننده نفت چين را تبديل به يک بازيگر ديپلماتيک مهم در آنجا خواهد کرد و منافع اصلي چين و آمريکا را در اين مناطق به طور مستقيم باهم درگير مي کند(٢٤ :٢٠٠٦ ,Herberg &Lieberthal ,٥: ٢٠٢١ ,Ahmad Khan) همانطور که چين به تقويت روابط خود با کشورهاي خليج فارس مانند ايران ، عربستان صعودي ، کويت و قطر ادامه مي دهد، تبديل به يک رقيب مهم در اين منطقه مي شود.
با در نظر گرفتن نفوذ سياسي محدود پکن و شرايط ژئوپلتيک بي ثبات موجود در اين منطقه ، چين هيچ علاقه اي به بهره برداري از روابط انرژي براي اعمال نفوذ روي کشورهاي توليد کننده نفت در اين منطقه نشان نمي دهد و بنابراين نفوذ و منافع استراتژيک آمريکا را به چالش نمي کشد(٣ :٢٠٠٦ ,Nelson &Douglas ، ١٤١٩ :٢٠١٩ ,Xue, et.
"How Do International Conflicts Impact China’s Energy Security and Economic Growth?