چکیده:
خودستایی (نارسیسیم) سنّت شعر فارسی و یکی از بارزترین موضوعات آن است. این سنّت از همان زمان پیدایش شعر فارسی شروع شده و تاکنون ادامه یافته است. خودشیفتگی تقریباً در تمام ادوار گذشته شعر فارسی به چشم میخورد. برخی از شاعران با ایهام و کنایه این مفهوم را در ذهن متبادر میکنند و برخی دیگر بسیار صریح و واضح بیان کردهاند. خاقانی و صافی نجفی از پیشگامان خودستایی و خودشیفتگی شناخته میشوند. آنچه باعث شده این دو شاعر به خودستایی بپردازند کمبود و ضعفهای روحی در زندگی میباشد. ظهور و گستردگی این مفهوم در شعر صافی تا حد زیادی به زندگی سخت و مشقت بار وی به ویژه در دوران کودکی برمیگردد. خاقانی نیز به خرد و دانش خویش فخر فروشی میکند. سهم زیادی از اشعار دو شاعر به خودستایی مربوط میشود خاقانی خود را برتر از شاعران دیگر میدانند و صافی نجفی برای آرای منتقدان خود اهمیت فوق العادهای دارد و به دلیل زندگی پر ازسختی به خود شیفتگی وخودستایی میپردازد. باید گفت که در مسیر خلق تعابیر و مضامین نو و نارسیس یا خودستایی، خاقانی به مقامی رسیده که دیگر شاعران به آن نرسیدهاند.