چکیده:
زن از دیرباز در فرهنگها و تمدنهای گوناگون موضوع بحث و نزاع فراوان فلسفی، سیاسی،
اجتماعی، فرهنگی و ادبی بوده است. این موضوع بارها از نظرگاه های مختلف، بهویژه در
حوزة ادبیات بررسی شده است. ترانه های عامیانه و بوم سروده ها به مثابۀ پارة مهم فرهنگ
شفاهی و یکی از جنبههای مهم فرهنگ عامه، در این باب دارای مضامین ضدونقیض و گاه
تأمل برانگیز فراوانی است که تا بهحال بهطور جدی به آن پرداخته نشده است. نوشتار پیشرو
بر آن است تا به شیوة توصیفی تحلیلی و از خلال معرفی و تحلیل محتوای ترانههای رایج
در حوزة جغرافیایی شهرستان شاهرود، نقش مندیهای زن در این سروده ها را بازیابی، تبیین و
تحلیل جامعه شناختی کند. بر همین اساس دریافت شد که جایگاه زن در این گونه بوم سروده ها
در نقشه ایی همچون: عاشق، معشوق، مادر مثالی، نماد زایندگی و باروری و گاه زن فریبکار
ظاهر میشود. از منظر جامعه شناختی، گرچه گاهی عنصر زن در ردیف
نشسته، اما عموماً مظهر همکاری و همیاری و نیز سمبل نسل پروری است. زن از نظرگاه ادبی،
بازتابهای والایی یافته و نقش مندیهایی چون: سوژة درد هجران و دوری، نماد پارسایی و
وفاداری، نماد مهرورزی، و بالأخره محبوبۀ دست نایافتنی را پذیرا شده است
خلاصه ماشینی:
پرسش ها و اهداف پژوهش در اين جستار برآنيم تا پاسخي شايسته براي اين پرسش بجوييم که در متن اجتماع مردم منطقۀ موردپژوهش و از خلال باورهاي برخاسته از بوم نواهاي رايج آن ها، آيا زنان در حوزة اجتماعي و فرهنگي، کنش گراني فعال و مستقل اند يا اينکه در برابر زمينۀ 68 مردمحور اجتماع منفعل و مقهور؟ از خلال بررسي بوم سروده هاي مردم منطقۀ شاهرود، کدام ويژگيهاي جامعه شناختي و مردم شناسي اين اقليم قابل دستيابي است ؟ ١ـ٢.
فرض نوشتار بر آن است که اگر ميبينيم زن در مقام همسر و گاه مادر، جايي درخور در ميان ترانه هاي مردم شاهرود يافته ، نه به دليل ارزش و شأني است که فرهنگ غالب براي عنصر زن قائل بوده ؛ بلکه به دليل نياز اجتماعي و فرهنگياي بوده که به اين بعد از وجود زن در مقام مربي کودک، فرد مطيع ، تربيت کننده و پرورندة نسل آتي و مدير و مدبر امور منزل و به تعبير پروين اعتصامي «رکن خانۀ هستي» احساس شده است .
از آنجا که سرايش ترانه هاي عامه در جوامع مختلف ، با محوريت زنان انجام ميشود، دور نيست که از خلال بررسي اين قبيل اشعار، نوع طرز تلقي و نگاه فرهنگي جامعه نسبت به زن کشف شود.
در بوم سروده هاي مردم اين خطه ، برخلاف شعرهاي عاشقانۀ ادبيات رسمي، معيارهاي جمال شناسي قابل انعطافي پيش بيني شده که به مناسبت هر محفل و به اقتضاي هر حال و مقامي ميتوان يکي از آن ها را خواند و مخاطب را ــ هرچند از استانداردهاي زيبايي که در عرف ادبي وجود دارد، محروم باشد ــ راضي و دلخوش نگاه داشت .