خلاصه ماشینی:
"برای نمونه،گریزهای نسنجیده و بیمحابایی که با هر باز شدن در به وجود میآیند،بیاعتدالی بازی پیآمد سبک نیست،بلکه نتیجه تناقض انسانی است که با برداشتن ماسک اجتماعی از ماهیت دیگرش را میپوشاند به سختی خود را باز مییابد.
و اینک این مرد منزوی و متفرعن،چنان سرگرم کارهای خویش است،که به هیچ چیزی جز آنکه به خودش تعلق دارد اصلا علاقه نشان نمیدهد،این موجود مردمگریز(آنگونه که دستکم افسانهاش او را ترسیم میکند)در سن 80 سالگی بر آن میشود تا به ما ثابت کند زندگی آنقدرها هم که تا این لحظه او تصور کرده بود،غمانگیز نیست:معهذا به این شرط که بلد باشیم باد همان دلبستگی که زن سالخورده به آن مینگریست و با همان جنون شیرین نگاهش کنیم.
دکوری که چارلی دوروبر شخصیت خود قرار میداد، با کنش بازیگر صمیمی میشود،هیچ چیزی در این دکور بیمصرف و هیچ چیز آن اجتنابناپذیر نیست."