چکیده:
وحشی بافقی با آفرینش آثاری ماندگار بهخصوص در طرز وقوع و واسوخت در شعر فارسی، از نظر فکری، زبانی و ادبی در ادبیات روزگار خود و پس از خود تأثیرات بسیار داشتهاست. شعر او از زمان شاعر شهرت داشته و در تذکرهها با صفت «سهل و ممتنع» خوانده شده که آسان مینماید ولی پیروی از آن مشکل است؛ شعری که ساده، بیپیرایه و خالی از هر گونه صنایع لفظی متکلفانه و اغراقهای شاعرانه است. این ویژگیها به همراه عشقگرایی و با بسامد بیشتر واسوخت، درونگرایی، صراحت بیان و زبانی آتشین برخاسته از درونی ملتهب، مورد توجه بسیاری از شاعران و شعردوستان قرار گرفته و تلاش کردهاند از جنبههای گوناگون از آثار او پیروی کنند. در این نوشتار تلاش خواهد شد تا با مقایسۀ آثار او و شاعران همعصر و پس از او و ارزیابی شباهتهای لفظی و معنوی بین آنها، تا حد امکان، جایگاه وحشی در طرز واسوخت و میزان توجه به او را بسنجیم؛ جنبههای مورد توجه و پیروان این شاعر را ارزیابی کنیم و دلایل مقبولیت او را نزد عامه و شاعران، روشنتر سازیم.
With the specific stylistic manners in his eminent works, Vahshi Bafghi has exerted intellectual and literary influences on the literature of his time and after it. His poetry has been favored since the time he lived, and some biographers have referred to it as ‘easy but impossible’; that is, easy to read and understand but hard to imitate. His poems are, indeed, simple, plain, and devoid of ceremonious literary devices and poetic exaggeration. They have been widely favored owing to their love orientation, frequent turns away from the beloved, introversion, frankness and fiery language derived from an inflammatory heart. These features have attracted the attention of many poets and induced them to follow various aspects of his works. In this paper, we seek to compare the works of Vahshi, his contemporary poets and those after him so as to evaluate their verbal and spiritual similarities, to detect the ways he turns away from his beloved, and to identify the aspects of his poetry that have attracted his followers and the public mass.
خلاصه ماشینی:
مولف مجمع الخواص دو بيت زير را از غزلي به عنوان شـاهد اشعار او آورده (صادقي کتابدار، ١٣٢٧: ٢١٦)، که عينا در برخي نسخه هاي وحشي از جمله نسخۀ ٢٩٨٣٦٠ ملي با کتابت ١٠١٠ نيز آمده است : از اين جور و جفا آخر پشيمان خواهمت ديدن بـه فکر کشـــتـۀ بيـداد حيران خواهمـت ديـدن کسي کامروز داري در گذرها دست بر دوشش به او در هر گذر دست و گريبان خواهمت ديدن (سا: ٢١٧، مج : ٢٦٦) همين ابيات را گلچين معاني نيز به پيروي از صــادقي کتابدار براي خواري شــاهد آورده اسـت .
مطلع آن چنين است : قسمت برادرانه کنم ، جنگ برطرف پوشش تمام از من و سرما از آن تو (ملي١٢٥٦٣١١: ١٦٦-١٦٨) حســين مســرت در مقالۀ «قســمت نامه در ادب فارســي» گفته اســت : «در فهرســت نســخه هاي خطي دانشــگاه تهران (دانش پژوه ٥٤٢٢ -٢٢٤٧/١١) قطعه اي بلند از فهمي آمده که تمام بيت هاي قطعه وحشــي را در خود دارد و اين گمان را تقويت ميکند که شـايد قطعۀ مشـهور وحشـي از آن ، اسـتخراج شـده يا فهمي آن بيت ها را تضمين کرده باشـد که با توجه به دشمني شديد آن دو، بعيد مينمايد؛ يا اين که آن هفت بيت از اين قطعه اسـتخراج و به وحشـي منتسـب شـده اسـت .
در اين تذکره ، دوازده بيت به عنوان شـاهد اشـعار وحشـي دولت آبادي ذکر شده که همگي در نسـخه هاي خطي قديم تر و معتبر به نام وحشي بافقي از جمله نسخۀ ١٦٦٣٤ کتابخانۀ ملي به تاريخ کتابت ١٠٠٩ ثبت است .