چکیده:
با وجود اهمّیّت عنصر اندیشه در قالب رمان، بیشتر داستاننویسان جنگ در ایران،با تکیه بر ترسیم صحنههای دلخراش این واقعه، از توجّه به جنبه فلسفی آن، بازماندهاند؛ از این رو، آثار آنها، بیشتر به «رمان حادثه» شباهت دارد. بیشتر پژوهشهای انجامشده درباره رمانهای جنگ، با رویکردی اندیشه محور، به مطالعه این آثار پرداخته و کمتر، به جنبه فلسفی آنها توجّه کردهاند.پژوهش حاضر، با تکیه بر نظریه روایتشناسی ژرار ژنت (Gerard Genet) و روش توصیفی-تحلیلی، به خوانش روایی مرگ در سه رمان جنگ میپردازد تا دریابد که نویسندگان این رمانها، تا چه اندازه توانستهاند با نگاهی فلسفی، به روایت این پدیده بپردازند. نتایج حاصل از این پژوهش، نشان میدهد که حادثه مرگ در رمانهای یادشده، بسامد بالایی دارد و معمولاً، با درنگ و ذکر جزئیات روایت میشود. نویسندگان این رمانها، تلاش کردهاند تا با تکیه بر صحنههای دلخراش مربوط به مرگ شخصیتها، مظلومیت آنها را تصویر کنند و مخاطب را با خود همراهسازند؛ از این رو، بعد عاطفی رمانهای مذکور، در مقایسه با جنبه فلسفی آنها، قوّت بیشتری دارد؛ امّا در رمان «شطرنج با ماشین قیامت»، نویسنده، علاوه بر توجّه به جنبه عاطفی، با رویکردی فلسفی نیز به این موضوع میپردازد و شخصیت اصلی داستان را در کشاکش انتخاب بین مرگ و زندگی قرار میدهد و بدین ترتیب، با وجود آن که وی، حادثه مرگ را به شکلی واقعگرایانه و با ذکر جزئیات ترسیم میکند، از توجه به ابعاد فلسفی این پدیده نیز غفلت نمیورزد.
Despite the significance of contemplation in novel, most war novel writers have failed to deal with the philosophical aspect of death by overemphasizing the depiction of tragic scenes. Therefore, their novels are more of an event type. Most research works about war novels have studied them with an ideology-oriented approach and rarely attended to their philosophical aspects. In this search, by using Gerard Genet’s narratology and a descriptive-analytic approach, the concept of death is examined in three war novels to understand how much war novels have been able to introduce the philosophical features of this phenomenon. As the results of this search show, the death event in these novels has repetitive frequency and is usually narrated with delay and details. The war narrators have put too much emphasis on heart-rending scenes of characters’ death so as to draw the attention of the audience to the oppression done to those characters. In other words, the emotional aspect of these novels speaks louder than their philosophical aspect. In the novel Chess with the Doomsday Machine, the writer deals with both the emotional and philosophical facets of the subject and places the major character in a struggle to choose between life and death. Therefore, as a pragmatic requirement of narration, it is necessary to notice the philosophical aspect of the narrated concepts.
خلاصه ماشینی:
بررسی روایت مرگ در سه رمان جنگ با تکیه بر نظریۀ ژنت (مقالۀ پژوهشی) فاطمه حسینی اسحاق آبادی دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی دکتر محمد پارسانسب 1 استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی دکتر حسین بیات استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی چکیده با وجود اهمیت عنصر اندیشه در قالب رمان ، بیشتر داستان نویسان جنگ در ایران ، با تکیه بر ترسیم صحنه های دلخراش این واقعه ، از توجه به جنبۀ فلســفی آن ، بازمانده اند؛ از این رو، آثار آنها، بیشــتر به «رمان حادثه » شـباهت دارد.
نویســندگان این رمان ها، تلاش کرده اند تا با تکیه بر صــحنه های دلخراش مربوط به مرگ شــخصــیت ها، مظلومیت آنها را تصویر کنند و مخاطب را با خود همراه سازند؛ از این رو، بعد عاطفی رمان های مذکور، در مقایسـه با جنبۀ فلسـفی آنها، قوت بیشـتری دارد؛ اما در رمان «شطرنج با ماشین قیامت »، نویسنده ، علاوه بر توجه به جنبۀ عاطفی، با رویکردی فلسـفی نیز به این موضـوع میپردازد و شـخصـیت اصلی داستان را در کشــاکش انتخـاب بین مرگ و زنـدگی قرار میدهد و بدین ترتیب ، با وجود آن که وی، حادثۀ مرگ را به شکلی واقع گرایانه و با ذکر جزئیات ترسیم میکند، از توجه به ابعاد فلسفی این پدیده نیز غفلت نمیورزد.
در کل داستان ، تنها دو نمونۀ مختصر از حادثۀ مرگ دیده میشود و حذف آن نیز در این رمان ، نمونه ای ندارد؛ زیرا نویسنده بر نمایش حـادثۀ مرگ و جزئیات دلخراش آن تأکید دارد و در غالب موارد، این واقعه را با درنگ روایت میکند.