چکیده:
این مقاله به بررسی ارتباط بین فضا و تاریخ و بهطورکلی ارتباط میان فضای قدرت یا بهزعم لوفهور فضای انتزاعی و نووارگی (مدرنیته) میپردازد. روششناسی این مقاله تاریخی-تکوینی و تحلیلی است که مطالعهی تغییرات ساختاری و پیشرفت و حرکت (چه درونی و چه بیرونی) پدیده که آن را در پرتو روش ساختاری کلی در نظر میگیرد، موردتوجه بوده است. همزمان با ادغام در بازار جهانی سرمایهداری، انتزاعی تحت تأثیر عوامل بیرونی از جمله بازار و مراجع سیاسی و انتزاعهای اجتماعی همانند پول و غیره بر بنیان فضای قبلی یعنی فضای ارگانیک شکل گرفت. این فضای انتزاعی محصول نووارگی بوده که در نتیجهی آن، بین قلمروی تاریخی و اقتصادی گسست ایجاد نموده و بین فضای اجتماعی مردم و فضای سیاستها و قدرت نوعی ناسازگاری به وجود آمد که تا پیش از آن وجود نداشت. از این دورهی به بعد، میتوان گفت منطق تولید فضای انتزاعی در فضای شهری ایران، منطق اختفا و سرپوش گذاشتن بر تناقضات از طریق نوسازی و تولید محیط مصنوع است. نتایج بر آن است که فضای انتزاعی با تکیه بر دانش برنامهریزی مبتنی بر انکار ماهیت سیاسی ذاتی فضا بوده و فضا بیشازپیش امری علمی-ایدئولوژیک و سیاسی میشود.
This article examines the relationship between space and history in general and in particular the relationship between the space of power or, in Luffy's view, abstract space and modernity. The methodology of this article is historical-formative and analytical; This means that the study of structural changes and progress and movement (both internal and external) phenomenon that considers it in the light of the general structural method, has been considered. Simultaneously with the integration into the world capitalist market, and especially from the Pahlavi period, abstraction was formed under the influence of external factors such as the market and political authorities and social abstractions such as money, etc. on the basis of the previous space, ie organic space. This abstract space is the product of a novelty that, as a result, created a rift between the historical and economic realms, and a kind of incompatibility arose between the social space of the people and the space of politics and power, which did not exist before. From this period on, it can be said that the logic of producing abstract space in the urban space of Iran is the logic of hiding and covering up contradictions through modernization and production of artificial environment. The results suggest that abstract space, based on the knowledge of planning, is based on the denial of the inherent political nature of space, and space becomes more and more a scientific-ideological and political matter.
خلاصه ماشینی:
تعاريف شهر همواره داراي سازوکارهاي طرد و شمول بوده و در نتيجه به ميدان هاي نبرد مجموعه متنوعي از راهبردها و منافع تبديل مي شوند (برنر، مارکوزه و ماير، ١٣٩٦: ٩٢)؛ ازاين رو نظريه شهري و عمل برنامه ريزي در چارچوب فضاي انتزاعي مبتني بر انکار ماهيت سياسي ذاتي فضا است (ر.
دوره ي قاجار اگرچه بر مبناي الگوي دوران صفويه ، موفق به ايجاد دولتي متمرکز مي شود و در تلاش است تا بار ديگر سازمان توليد را بر مبناي وحدت اجتماعي کار راه اندازي نمايد، ولي حضور مستقيم و غيرمستقيم دول قدرتمند قرن نوزدهم که داعيه ي جهاني دارند، مانع تحقق اين امر شده که دولت متمرکزي را بر مبناي خواست و اميال خود شکل دهند.
دولت و قدرت متمرکز از اين رهگذر، عقلانيت همگن ساز خود را در پس توليد فضا براي مهار و سلطه بر فضا از طريق فضا مي پوشاند و به نوعي سلطه و خشونت خود را با تجانس شکلي در فضا براي تمرکز بيشتر قدرتش توجيه مي کند و در لفافه ي عقلانيت به ويژه از طريق علم برنامه ريزي و شهرسازي و تکنوکراسي پنهان مي سازد؛ ازاين رو، دولت ، فضاي نهادي اي را شکل مي دهد که محصول قدرت بوده و به شدت سياسي است و به بيان آنري لوفه ور، انتزاعي است .
فرآيند سياست زدايي از فضا در مواجهه با برخي از تناقضات جديد که با گسترش سرمايه داري جهاني در فضاي کلان شهر تهران ايجاد و از سوي دولت انکار و پنهان مي شوند، خود را نشان مي دهد، مثلاً تخريب محيط زيست و آلودگي همواره وجود داشته ، ولي اذهان را از واقعيت آن که همانا گسيختگي در روابط بين طبيعت و جامعه است دور مي کنند.