چکیده:
در روزگار ما با وجود جنگهای عقیدتی، مهاجرت و جهانیشدن، گفتوگو پدیدهای اجتنابناپذیر است. در مقام مقایسه، در جهان غرب، مسیحیان شخصیت اصلی گفتوگوی بیندینی هستند و روحانیون مسیحی تکنیکها و روشهای آن را فرا میگیرند؛ درحالیکه مسلمانان که مهمترین هدف گفتوگوی مسیحیان هستند، کمتر به آموزش روشها و فنون گفتوگوی بین ادیان در آموزشگاههای خود میپردازند. مسئله اصلی این مقاله آن است که دانشگاه چه نسبتی با موضوع گفتوگوی ادیان دارد؟ آیا انتظار نقشآفرینی دانشگاه در این زمینه با رسالت دانشگاه مغایر است یا بالعکس؟ دانشگاه با چه سازوکاری میتواند به این موضوع بپردازد تا نتایج در خوری به دست آورد؟ زیربنای این آموزش باید دانش تحولگرا، اخلاقمحور و ارزشبنیان باشد. این دانش در وهله نخست موجب شناخت ارزشها و اهداف ادیان و در گام بعدی، موجب احترام به ویژگیهای فرهنگی و اجتماعی سنتهای دینی مختلف میشود. برنامهریزی راهبردی برای آموزش گفتوگوی ادیان، رسالت دانشگاهی است که در پی حقیقت، صلح و رفاه اجتماعی از طریق آموزش و پژوهش است. این مقاله متکفّل تبیین ضرورت آموزش گفتوگوی ادیان در دانشگاه به شیوۀ تحلیلی و توصیفی است.
The phenomenon such as Ideological war, immigration, globalization, etc. make dialogues among religions inevitable. The Christians comparatively are the main players to have dialogue among religions so, their clergymen have been trained many techniques to be successful in this matter. Meanwhile this issue has been mostly neglected among Muslims who are the most important target for dialogue. The main issue in this essay are as below: -What responsibility the university has in dialogue among religions? -is there any contradiction between the expecting role-playing of university and its responsibility? -How university can access the needed results? It seems, it is university’s responsibility to have planning and strategy for teaching dialogue among religions which is truly possible through peace and social welfare and research, Because the infrastructure for teaching dialogue among religions should be knowledge-oriented, effective, ethical and value-base. This knowledge beside formulating values and goals of religions, it creates respects to cultural and social features of different religions. The current essay has been assigned to formulate the necessity of teaching dialogue among religions at university by descriptive- analytic method.
خلاصه ماشینی:
مسئله اصلي اين مقاله آن است که دانشگاه چه نسبتي با موضوع گفت وگوي اديان دارد؟ آيا انتظار نقش آفريني دانشگاه در اين زمينه با رسالت دانشگاه مغاير است يا بالعکس ؟ دانشگاه با چه سازوکاري ميتواند به اين موضوع بپردازد تا نتايج در خوري به دست آورد؟ زيربناي اين آموزش بايد دانش تحول گرا، اخلاق محور و ارزش بنيان باشد.
هدف نهايي آموزش گفت وگوي اديان ، دستيابي به فرايندي است که موجب رشد همه جانبۀ اخلاقي ، عاطفي و عقلي بين دانشجويان شود و آن ها را به افرادي قوي و برخوردار از مهارت هاي اجتماعي کافي براي داشتن زندگي مشترک و مسالمت آميز تبديل کند.
از نظر جامعه شناختي نيز نوعي ترس و اضطراب ناشي از تنوع و تکثر در برخي وجود دارد، اما تمرکز بر دانش دين و گفت وگوي بين اديان راه مطمئني براي کاهش اين خطر است .
پرواضح است که دانشگاه ها در اين زمينه رسالت عمده اي دارند و نيز از بيشترين پتانسيل براي رهبري گفت وگوهاي بين اديان و مذاهب برخوردارند (١ :٢٠٠٢ ,Kimball).
بر اين اساس مسئله مهمي که در فرايند آموزش گفت وگوي بين اديان بايد مورد توجه قرار گيرد، تعيين راهبردهاي دانشگاهي براي استفاده از دانش دين شناسي است .
ايجاد مهارت هاي پايدار از طريق آموزش براي تجهيز دانشجويان به منظور تعامل با اديان ، مذاهب و فرهنگ هاي مختلف بسيار مهم است و اجازه ميدهد آن ها نه تنها شهروند کشور خود بلکه اعضاي جامعه جهاني باشند.
, Lindholm, Jennifer (January February 2011), “Assessing Students’ Spiritual and Religious Qualities”, Journal of College Student Development, Johns Hopkins University Press, Vol. 52, Number 1.