چکیده:
سه نگرش در تعلیم و تربیت اسلامی وجود دارد. در نگرش نخست تعلیم و تربیت اسلامی بـه منزله نظامی توصیفی است که از طریق بررسی آثار دانشمندان مسـلمان مـی تـوان بـدان دسـت است که بر اساس آن، میتوان با استفاده از متون دینـی 2 یافت. در نگرش دوم، نظامی استنباطی برای همه مسائل تعلیم و تربیت، پاسخی فراهم آورد. در نگرش سوم، تعلیم و تربیـت اسـلامی به منزله نظامی استنباطی ـ توصیفی تلقی شده است که در آن برخی مسائل و مباحـث مربـوط به تعلیم و تربیت از متون اسلامی استخراج میشود و دسترسی به برخی موارد دیگر بر اسـاس روشهای تجربی و پیشفرضهای دینی، انجام میگیرد. در این نوشتار سعی برآن اسـت کـه بـا عنایت به مطالب فوق، بااشارهای کوتاه به ماهیت و تاریخچه تعلیم و تربیت اسـلامی بـه منزلـه رشتهای دانشگاهی، روشهای تحقیق و دستاوردهای آن نیز مورد بررسی قرار گیرد
خلاصه ماشینی:
در نگرش سوم ، تعلیم و تربیـت اسـلامی به منزله نظامی استنباطی ـ توصیفی تلقی شده است که در آن برخی مسائل و مباحـثِ مربـوط به تعلیم و تربیت از متون اسلامی استخراج می شود و دسترسی به برخی موارد دیگر بر اسـاس روشهای تجربی و پیش فرض های دینی ، انجام می گیرد.
در شـکل قـوی ، دیـن شناسـی جامع نگر حاکی از آن است که پاسخ همه سؤال های کلی و جزئی مربوط به عرصه هـای مختلف و از جمله تعلیم و تربیت در متون دینی موجود اسـت و اگـر برخـی جزئیـات امور در متون اسلامی ذکر نشده باشد «اصولی » در آن هـا آمـده اسـت کـه مـی تـوان بـا «تفریع » آن ها احکام مـوارد جزئـی مـذکور را بـه دسـت آورد (جـوادی آملـی ، ١٣٧٢).
سه تلقی ازتعلیم وتربیت اسلامی از آنچه گذشت ، می توان به این نتیجه راه یافـت کـه «تعلـیم و تربیـت اسـلامی » بـه عنوان نظام فکری ناظر بر قلمرو عملی تعلیم و تربیت ، دست کـم مـی توانـد سـه تلقـی داشته باشد که لزوماً باهم قابل جمع نیستند و آن به شرح زیر است : ١.
٣. تعلیم و تربیت اسلامی به منزله نظامی استنباطی ـ توصیفی : در این دیـدگاه نظـر برآن است که چون برخی از مسـائل و مباحـث مربـوط بـه تعلـیم و تربیـت ، در متـون اسلامی آمده است استخراج و استنباط این مطالب ، نشانگر جنبه اسـتنباطی ایـن دیـدگاه است اما پاره ای از مسایل در متون اسلامی مورد توجه قرار نگرفته و پاسـخ آن هـا را بـا «تفریع » نیز نمی توان به دست آورد، زیرا این مسائل از نوع اکتشافی اند.