چکیده:
سابقه و هدف
انسان شناسی یکی از دو مفروضه پنهان اساسی است که پایه تصور همه نظریهپردازان غربی و شرقی در ادیان مختلف از واقعیت و بهدنبال آن ارایه نظریات علمی بهویژه در حوزه علوم انسانی است. تحولات انسانشناسی الهی (مسیحی و یهودی) و فلسفی (از پروتاگوراس تا نیچه) در غرب بهتدریج به انسانشناسی تجربی با اساس ماتریالیستی و داروینیستی منتهی شده که محصول آن شناختی ناقص از انسان و کاربرد آن در شیون مختلف و آسیبهای جبرانناپذیری در رشد و تعالی و سلامت روانی، اجتماعی و جسمانی او بوده است. در آثار دانشمندان مسلمان گرچه تصویری متعالی از انسان ارایه شده، اما فاقد عینیت و یکپارچگی و دارای ضعف کاربردی است. هدف پژوهش حاضر دستیابی به چارچوب نظری آفرینش یا «ساختار وجودی» انسان و تعالی و بالندگی او و استخراج اجزای این ساختار و روابط بین آنها در جهت عینی و کاربردیسازی با الگوبرداری از تمثیل آناتومی بعد مادی (بدن) انسان بود.
روش کار
این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی قرآن و با استعانت از تفاسیر و پژوهشهای اسلامی دیگر انجام گرفته است. به این صورت که آیات مربوط بهروش کتابخانهای جمع آوری و سپس داده های بهدستآمده بهروش استقرایی تحلیل شد. مولفان مقاله هیچگونه تضاد منافعی گزارش نکردهاند.
یافتهها:
چهار لایه اصلی صدر، شغاف، قلب و فواد در ساختار وجودی انسان استخراج شد که بر پایه فطرت واقع شده است و هر یک مشمول طبقاتی از حالت، قوت، نهایت و غایت است که درمجموع 62 جزء مرتبط را شکل دادند.
نتیجهگیری:
قلب و لایهها و اجزای آن و نوع ارتباط بین آنها چارچوب یکپارچه ساختار وجودی انسان با تکیه بر مقولههای استخراجی از قرآن کریم معرفی شدند که می تواند راهنمای انسانسازی و جامعهسازی و تشخیص و درمان بیماری های غیرجسمی باشد.