چکیده:
در سال های آغاز سده نوزدهم میلادی، زمانی که پایه های دولت قاجار در ایران هنوز قوام نگرفته بود، روسیه تزاری تحت فرمان الکساندر یکم، گرجستان را به طور رسمی، تحت الحمایه و بخشی از امپراتوری خود اعلام کرد. چندی بعد، با اشغال گنجه و قتل عام اهالی از جمله خان حاکم و اطرافیان او، به فرمان ژنرال سیسیانف، جنگ های ایران و روسیه بر سر قفقاز آغاز شد؛ جنگ هایی که در نهایت به شکست ارتش قاجار، تحمیل عهدنامه های گلستان و ترکمن چای به ایران و انضمام بخش هایی از قلمرو تاریخی ایران به امپراتوری روسیه انجامید. این رخدادها با اینکه از چشم ایرانیان آن روزگار، ناگهانی و بهت آور به نظر می رسید، نتیجه روندی با سابقه چندین قرن از توسعه طلبی روسیه تزاری بود. بر همین اساس، در این مقاله کوشش شده است تا زمینه تاریخی توسعه قلمرو امپراتوری تزاری در قفقاز، روند این توسعه و منطق راهبردی آن با رویکردی تحلیلی بررسی شود. نتیجه این بررسی نشان می دهد که پیشروی روس ها در قفقاز، بیش از آنکه در چارچوب راهبردی معین و مبتنی بر برنامه ریزی انجام یافته باشد، از منطق تاریخی توسعه امپراتوری تزاری پیروی می کرد. در عین حال، جذابیت های ویژه قفقاز و خلا قدرتی که بتواند در برابر این توسعه طلبی بایستد، راه تسلط کمابیش آسان روسیه را بر این حوزه هموار کرده بود.
خلاصه ماشینی:
com مقدمه دو دوره جنگ ، جدايي حسرت بار بخشي از قلمرو تاريخي ايران و مردم آن در غرب و شرق درياي مازندران و تسلط روس ها بر اين دريـا، پيامـد پيشـروي و توسـعۀ قلمـرو امپراتوري تزاري بود.
جنبـۀ ديگر از اهميت اين پيشروي ، تسلط بر مسيرهاي تجاري حوزة ولگا و درياي مازندران بود کـه خود از دو نظر اهميت داشت : اولا به روسيه امکان مي داد تا مناسبات تجاري خود را با ايـران ، ماوراءالنهر و حوزة درياي سياه تقويت کند و ثانيا، تسلط روس ها بر تجارت پررونق اين حوزه ، به معناي کوتاه شدن دست حکومت هاي محلي از درآمدها و در نتيجه ، تضعيف هر چه بيشتر آنها بود.
ايـن مرحله از پيشروي روس ها نه تنها آهنگ روان و يکدستي نداشت ، بلکه برعکس ، تصـرف ارتفاعات قفقاز سخت ترين و پرهزينه ترين بخش از انضمام اين حوزه به قلمرو امپراتـوري تزاري بود و تا نيمۀ دوم سدة سيزدهم هجري / نوزدهم ميلادي طول کشـيد ( ,Baddly ٤٧٢-٤٦٨ :١٩٠٨).
حتي در ربع آخر قرن يازدهم هجـري / هيجدهم ميلادي نيز از نظر دولت روسيه ، حوزة خان نشين هاي قفقاز شرقي بخشي از ايران 1 بود.
)، همچـون عصـر پتر يکم و کاترين دوم ، مقطعي حياتي در تاريخ امپراتوري تزاري بود، به ويژه از نظر توسعۀ قدرت آن در سطح جهاني (٤٤ :٢٠٠١ ,Chapman)، اما مهم ترين وجـه اهميـت آن بـراي تاريخ قفقاز، تثبيت استيلاي نظامي روسيه بر ماوراي ارس بـود کـه پيامـدهاي مانـدگاري براي اين سرزمين و مناسبات تاريخي ايران با آن داشت .