چکیده:
پژوهش یا پژوهش من در این نوشته کوشیده ام بنابر استدلال های موجود و شواهد زبانی، کاربرد یا استعمال واژه ی پژوهش را، از کهن ترین زمان تا عصر حاضر، تا آن جا که مقدور بوده است، بررسی و ارزیابی کنم. در این راه آن چه مسلم می نماید، این است که واژه ی پژوهش، در زبان فارسی باستان و فارسی میانه، به هیچ روی پژوهش(pežohesh) نبوده است؛ اما در روند دگرگونی های آوایی، بنابر نشانی هایی که در برخی از فرهنگ ها، مانند فرهنگ جهانگیری باقی مانده، به احتمال، «یای» پیژوهش(pižoheŝ) را به صبغه ی ادغام در زبان عربی و یا به صبغه ی گویش وران شرق ایران(مانند سمرقند و بخارا و بلخ) به گونه ای نزدیک به کسره برداشت نموده و به ضبط با کسر، تالیف کرده اند. کاری که دکتر محمد معین نیز از آن پی روی کرده است؛ با این حال، بنابر جست وجوها و نمونه های دیگر و با توجه به این که قاطبه ی مردم ایران، واژه ی مذکور را به فتح پ تلفظ می کنند، به نظر می رسد، تلفظ درست تر و رایج تر، همان پژوهش بوده باشد.
خلاصه ماشینی:
در اين راه آن چه مسلم مي نمايد، اين است که واژه ي پژوهش ، در زبان فارسي باستان و فارسي ميانه ، به هيچ روي پژوهش (pe?ohesh) نبوده است ؛ اما در روند دگرگوني هاي آوايي ، بنابر نشاني هايي که در برخي از فرهنگ ها، مانند فرهنگ جهانگيري باقي مانده ، به احتمال ، «ياي » پيژوهش (pi?ohe) را به صبغه ي ادغام در زبان عربي و يا به صبغه ي گويش وران شرق ايران (مانند سمرقند و بخارا و بلخ ) به گونه اي نزديک به کسره برداشت نموده و به ضبط با کسر، تأليف کرده اند.
کاري که دکتر محمد معين نيز از آن پي روي کرده است ؛ با اين حال ، بنابر جست وجوها و نمونه هاي ديگر و با توجه به اين که قاطبه ي مردم ايران ، واژه ي مذکور را به فتح پ تلفظ مي کنند، به نظر مي رسد، تلفظ درست تر و رايج تر، همان پژوهش بوده باشد .
در اين سير نکته ي ديگري نيز برجسته مي شود که چه کساني ذي حق اند به اين پرسش پاسخ گويند که کدام کاربرد درست است و کدام نادرست ؟ اگر حکايت به دوره ي فردوسي و حافظ و سعدي ختم شود؛ البته يک آموزگار جويا و پژوهش گر زبان و ادبيات فارسي بايد بتواند خصوصا با بعد تاريخي اش پاسخ گويد؛ اما اگر به دوره هاي پيش از زبان دري بازگردد؛ ديگر اين معلم ادبيات هم در حيطه ي وظيفه ي مدرسي اش نيست که به آن پرسش پاسخ گويد؛ مگر اين که از زبان هاي باستان و پهلوي ، سر درآورد و متن ها را خوانده و تجزيه و ترکيب هاي واژگان را، مثل مکنزي و هوبشمان و بارتلمه و ديگر فقه اللغويان آلماني بداند.