چکیده:
تحقیق حاضر با هدف شناسایی و اولویت بندی شناسایی و اولویت بندی عوامل انعطاف پذیری زنجیره تامین برای مقابله با
اختلالات زنجیره تامین با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی فازی انجام شد. در این پژوهش کارخانه نورد صنعتی
ساختمانی فولاد یزد به عنوان مورد مطالعه پژوهش در نظر گرفته شدهاند. جامعه آماری این تحقیق کلیه مدیران ارشد کارخانه
نورد صنعتی ساختمانی فولاد یزد بود که تعداد آنها در زمان انجام پژوهش برابر با ١١ نفر بود. در این پژوهش جهت شناسایی
و اولویت بندی شاخص های عوامل انعطاف پذیری زنجیره تامین از روش کتابخانه ای استفاده شد. همچنین برای اولویت بندی این
عوامل از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات در این تحقیق پرسشنامه مقایسه زوجی
تحلیل سلسه مراتبی فازی بود. پس از تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از روش تحلیل سلسله مرتبی فازی، نتایج نشان دادند
که معیار قابلیت های بازیابی با وزن ٠/٣٧، قابلیت های پاسخگویی با وزن ٠/٣٢ و قابلیت های آمادگی با وزن ٠/٢٩ در رتبه های
اول تا سوم قرار گرفتند.
خلاصه ماشینی:
شناسايي و اولويت بندي عوامل انعطاف پذيري زنجيره تأمين براي مقابله با اختلالات زنجيره تأمين با استفاده از روش تحليل سلسله مراتبي فازي محسن ابوطالبي ١، مژده رباني 2 ١ دانشجوي دکتري مديريت صنعتي، گروه مديريت صنعتي، واحد يزد، دانشگاه آزاد اسلامي، يزد، ايران .
طبق تعريف ، يک زنجيرة تامين شبکه اي از سازمان ها با ارتباطات بالادستي و پائين دستي در فرآيندهاي مختلف است که کليه فعاليت هاي مرتبط با جريان هاي مواد (و نيز جريان هاي مالي و اطلاعاتي مرتبط با آن ) از مرحلۀ تهيۀ مواد اوليه تا مرحلۀ تحويل کالاي نهايي به مصرف کننده را شامل شده و از طريق عرضه محصولات نهايي و خدمات به مشتريان ، توليد ارزش مينمايد (دهقان دهنوي و نصيريان ، ١٣٩٨).
1 Supply chain management 2 Oliver & Webber 3 Assadej & Ramayah 4 Suppliers 5 Manufacturers 6 Distributors 7 Retailers 8 Integration 9 Coordination 10 Dotun 185 شرايط حاکم بر محيط کسب و کار، نداشتن اطمينان بالا، آشفتگي هاي فراواني بر زنجيره هاي تأمين تحميل مي کند که نتيجه آن افزايش وقوع وقفه در توليد و ايجاد اختلال در پاسخگويي به سفارش هاي مشتريان است .
مديريت زنجيره تأمين مجموعه اي از رويکردهايي است که براي يکپارچه سازي عرضه کنندگان ، سازندگان ، انبارها و فروشگاه ها مورد استفاده قرار مي گيرد به طوري که کالا به مقدار مناسب ، در مکان مناسب و در زمان مناسب توليد و توزيع شود تا در نتيجه هزينه هاي کل سيستم را کمينه و در همان حال الزامات سطح خدمت را برآورده سازد.