چکیده:
نقش عقل در کسب معرفت از مسائلی است که هر عارفی به فراخور نگاهی که به این مقوله داشته، دربارۀ آن اظهار نظر نموده است. ابنعربی با نظاممندی آموزههای عرفانی، به تبیین جایگاه عقل در حصول معرفتی که برای سالک در طی منازل عرفانی ممکن است رخ دهد، پرداخته است. او با طرح ابتکاری این مسئله بهصورت عقل فاعلی و قابلی، معتقد است که عقل به لحاظ فاعلی بهعنوان منبع و ابزار در محدودۀ معینی میتواند برای عارف مفید واقع شود. مهمترین کارکرد عقل فاعلی در مقام عمل و در مخالفت با هوی و شهوت است که انسان را از گرفتاری در بند هوی و شهوت رهایی میبخشد. دربارۀ عقل قابلی نیز شیخ اکبر معتقد است که در مقام پذیرش عقل ساحت نامحدودی در پیش روی خود خواهد داشت و با قبول معارفی که به او هبه میشود بر تمامی معارف آگاه خواهد شد. امام خمینی نیز در تبیین نقش معرفتی عقل، با تأکید بر نقش آن در سلوک علمی و عملی، معتقد است که عقل در آغاز راه سلوک و در نخستین مقامات عرفانی که هنوز مکاشفهای برای سالک الیالله رخ نداده، میتواند نقش هادی و راهنما را داشته و با اقامه دلیل و برهان وجود حقتعالی و برخی امور دیگر را اثبات نماید؛ اما در سیر مقامات بالاتر اتکاء و اعتماد به عقل، حجاب غلیظی است که مانع از وصول به معرفت حقیقی خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
امام خميني نيز در تبيين نقش معرفتي عقل ، با تأکيد بر نقش آن در سلوک علمي و عملي ، معتقد است که عقل در آغاز راه سلوک و در نخستين مقامات عرفاني که هنوز مکاشفه اي براي سالک الي الله رخ نداده ، مي تواند نقش هادي و راهنما را داشته و با اقامه دليل و برهان وجود حق تعالي و برخي امور ديگر را اثبات نمايد؛ اما در سير مقامات بالاتر اتکاء و اعتماد به عقل ، حجاب غليظي است که مانع از وصول به معرفت حقيقي خواهد شد.
آنچه در اين مقاله مورد بررســي قرار خواهد گرفت ، بررسي مقايسه اي و بيان تفاوت رويکرد ابن عربي و امام خميني نسبت به عقل و کارکرد آن در ساحت عرفان است و پاسخ به اين پرسش که آيا عقل در ســير و ســلوک نقش و جايگاهي دارد؟ اگر پاسخ بله است ، وسعت و ميدان عمل عقل تا کجاست و چه ضعف ها و کاستي هايي در ساحت عرفان متوجه عقل است ؟ پيشينه تحقيق مقالۀ «گســترٔە عقل نظري و عقل شهودي در عرفان از ديدگاه ابن عربي » با تقسيم کردن عقل به نظري و شــهودي ، ميان اين دو قسم عقل چندان تبايني نديده و معتقد است آنچه مورد مخالفت ابن عربي اســت آن جنبه از عقل بوده که از آن با عنوان عقل جزئي يا عقل خودبنياد نام برده شده اســت ؛ چرا که عقل نظري خود مرتبۀ مادون عقل شــهودي و راه وصول به آن است (گرجيان و هاشمي ، ۱۳۹۱: ۲۲۱-۲۲۲).
عقل نظري به عنوان منبع معرفت بر اساس تقســيم بندي سه گانۀ علوم ، عقل يکي از اقسام علم بوده و مي تواند به دستۀ مشخصي از مدرکات آگاهي يابد، بــه اين معنا که معلوماتي وجود دارد که تنها با قؤە عقل مي توان آنها را درک کرد (ابن عربي ، بي تا، ج ۱: ۳۱).