چکیده:
جامعه کارگری درسالهای اخیردروضعیت خاص وپیچدهای بسرمی بردازیک سو، نداشتن امنیت شغلی (قراردادی موقت)، سو مدیریت، درآمدودستمزدهای ناچیز، پدیده خصوصی سازی نامتعارف واخیرا"هم رکود اقتصادی بخاطر بیماری کویید19و ازسوی دیگرنداشتن تشکلهای صنفی مستقل کارگری، وتکیه به تشکلهای نیمه دولتی که ازتوان چانه زنی برخوردارنیستندمواجعه گردیدهاند. هرروزشاهداین عوامل، باعث فاصله طبقاتی کارگران بادیگراقشاردیگرجامعه بصورت چشمگیری افزایش داده است. و هرروزشاهدبروزتنشهای کارگری در قسمتهایی از ایران هستیم. پژوهش حاضربه روش توصیفی - تفسیری درصددپاسخ به این سوال هست که دلایل اعتراضات کنشهای کارگری چه بوده است؟ چراکارگران با اینکه بیشترین سهم ازتشکلهای کارگری نسبت به قبل ازانقلاب اسلامی برخوردار بودهاند، بیشترین سهم رادربرگزاری اعتراض هادرسالیان اخیرداشتهاند! پس ازپایان جنگ تحمیلی، پدیده خصوص سازی یکی ازعوامل اصلی نابسامانیهای اقتصادی بوده که با زدوبندهای سیاسی به کسانی واگذارشدکه ازتوان مدیریتی لازم برخوردارنبودوخیلی زود این بنگاههای اقتصادی ورشکست وزیان آورشدند. کارگران کارخانجات وصنایع بیشترین سهم را در برگزاری اعتراضات وتجمعهای منسجم و غیر منسجم درسالیان اخیرداشتهاند به طوری که سعی کردهاند ازطریق بروز کنش جمعی خود اهداف و مقاصد صنفی و معیشتی خود را ازطریق تاثیر گذاری بر تصمیمات مراجع تصمیم ساز دنبال کنند. درمجموع پس ازانقلاب اسلامی مطالبات کارگری ازجنس صنفی و دراعتراض به وضعیت معیشت آنهابوده است نه سهیم شدن در قدرت سیاسی!.
In recent years, the working class community has been in a special and complex situation. On the one hand, there is no job security (temporary contract), mismanagement, low income and wages, the phenomenon of unconventional privatization, and finally the economic downturn due to Quidditch disease and on the other hand the lack of independent trade unions. Semi-governments that do not have bargaining power have met. Every day, these factors have significantly increased the class gap between wage workers and other societies. And every day, we are witnessing labor tensions in parts of Iran. The present study seeks to answer these questions in a descriptive-interpretive manner. What happened to the workers? Why did the workers, despite having the largest share of labor organizations than before the Islamic Revolution, have the largest share in protesting in recent years? After the end of the imposed war, the phenomenon of privatization was one of the main causes of economic unrest. It was left to those who did not have the necessary managerial ability, and very soon these enterprises went bankrupt and lost. The workers of factories and industries had the largest share in holding Coherent and incoherent gatherings and gatherings have taken place in recent years, so that they have tried to pursue their union and livelihood goals and objectives by influencing the decisions of decision-making authorities through the manifestation of their collective action. It was their living conditions, not their share of political power!
خلاصه ماشینی:
از اين رو يافته هاي اين مقاله نشان مي دهد که نبود تشکل هاي مستقل کارگري (سنديکا ها)، خصوصي سازي ،تعديل نيرو، عدم پرداخت به موقع دستمزدها، سطح پايين دستمزدها و نداشتن امنيت شغلي و ماهيت دولت رانتينر، از مهمترين دلايل بروز اعتراضات کارگري در ايران پس از انقلاب مي باشد.
آنچه که درمورد کارگران با فشار اقتصادي اسملسرصدق مي کنـد کـارگران بـه خـاطر دسـتمزد پـايين ، نپرداختن به موقع حقوق ، وتورم ناشي ازوضعيت اقتصادي ، دولت رانتينـروخصوصي سازي که کنترل ، مالکيت و يا مديريت از دست بخش دولتي خارج و به دست بخش خصوصي سپرده شـــد ودر نهايت ، دامنه نفوذ مستقيم دولت برفعاليت هاي اقتصادي محدودشـــــد و تمرکز فعاليت ها در بخش خصوصي افزايش يافت و موجب بيکاري و تعديل نيرو و نهايتا" موجب خشم و شورش کارگران شده است .
گفتني است تاسال ١٣٥٩تعداد سنديکاها بـه سـرعت درحـال افـزايش بودامـا پـس ازآن عمـلا فعاليـت سنديکاها راکد شدوکارگران اقدام به ايجاد تشکل هاي ديگري به نام شوراي اسلامي کارنمودندکـه ايـن شوراها عملا جايگزين سنديکاهاي قبلي شد،آمارهاي موجود نشان ميدهد که تا پايان سال ١٣٨٤ تعداد ٢٤٢٩ شوراي اسلامي کارو تعدادي انجمن صنفي کارگري به ثبت رسيد.
(1397 (رجوع شود به تصویر صفحه) ٤- دولت هاپس ازانقلاب وکارگران طبق قانون کارجمهوري اسلامي ايران ،حق تشکل براي کارگران وکارفرمايان بـه رسـميت شـناخته شـده است .