چکیده:
سابقه طولانی هنر افغانستان، تأسیس نهادهای هنری مانند مکتب صنایع نفیسه و نیز دارالمعلمین کابل، توسط شاه امانالله، ظهور استادان دانشآموخته هنر غربی و پس از آن تجربههای جستجوگرانه هویت در نگارگری معاصر و نیز استقبال گسترده زنان در دوره زمامداری کرزی، منجر به تولید انبوهی از آثار و خلق مضامین متنوعی در نقاشی گشت، که در جایجای دنیا پراکنده شدهاند. هدف پژوهش حاضر، جمعآوری، بررسی، طبقهبندی و تحلیل مضمونی آثار نقاشان شاخص در نقاشی معاصر افغانستان است. سؤال این است که مضمونهای اصلی و فرعی و رمزگان اولیه در تحلیل مضمونشناسانه نقاشی معاصر افغانستان شامل چه موضوعاتی است؟ و نیز چه روابطی میان عناصر تحلیل مضمونشناسانه نقاشی معاصر افغانستان برقرار است؟ این پژوهش به روش تحلیل مضمونشناسانه و بهصورت توصیفی انجام گرفته است. نوع نمونهگیری، غیر تصادفی به روش هدفمند است که در آن، آثار صد و نود و دو نقاش، از آغاز دورهی دوم اصلاحات امانی، بررسی و آثار نقاشان شاخص مذکور در کتابها و یا آرشیوهای معتبر، منتخبین جشنوارهها و دوسالانهها و نیز برگزارکنندگان نمایشگاه انفرادی و جمعی در داخل یا خارج، انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان میدهد که تمهای اصلی و فرعی عبارتاند از نقاشی با موضوعات دینی (مفاهیم قرآنی، مضامین بودایی)، نقاشی فرمالیستی (آثار بدون مضمون، نقاشیخط)، نقاشی مردمنگارانه (بناهای تاریخی، زندگی روزمره، مناظر شهری، بازیها) که در نقاشی مردان، بیشتر به مناظر شهری و بازی بزکشی، و در نقاشی زنان، همگام با اصول مینیاتور با موضوعاتی نظیر عروسی و محافل زنانه به انجام میرسد. مضامین اجتماعی و سیاسی(زنان، جنگ، کودکان، غرور ملی، وضعیت افغانستان)، مناظر طبیعی (باغها، جنگلها و رودخانههای افغانستان)، طبیعت بی جان، مضمون چهره، مضامین عرفانی (رقص، چهره) همچنین در برخی موارد مسائل، مشکلات و افتخارات افغانستان بهعنوان رمزگان اولیه در نقاشی بازتاب مییابند. برخی تمهای اصلی، با یکدیگر، تداخل صوری و برخی دیگر تداخلی محتوایی برقرار میکنند.