چکیده:
هرگونه منازعه منطقهای تاثیر خود را در اقتصاد سیاسی بینالمللی به جا میگذارد. برخی از نظریهپردازان اقتصاد سیاسی بینالمللی همانند «سوزان استرنج» به این موضوع اشاره دارند که بسیاری از جنگهای منطقهای تلاش سازمانیافتهای برای کنترل مجدد منابع اقتصادی خواهد بود. براساس چنین نگرشی، هرگونه تلاش برای کنترل منابع اقتصادی و راهبردی زمینه لازم برای ظهور جنگهای منطقهای جدید را به وجود میآورد. به همانگونهای که جنگها رابطه درهمتنیدهای با اقتصاد سیاسی بینالمللی دارند، با اقتصاد سیاسی کشورهای منطقهای و بازیگران درگیر نیز رابطه متقابل دارد. زندگی اجتماعی و سیاسی ایران در دوران جنگ تحمیلی تحتتاثیر قالبهای اقتصاد سیاسی دفاع حاصل شده است. در تبیین مقاله از روششناسی تحلیل محتوا استفاده میشود و در تنظیم مقاله از رهیافت «رابرت گیلپین» و «سوزان استرنج» در ارتباط با شاخصهای اقتصاد سیاسی بینالمللی و منازعات منطقهای استفاده شده است. پرسش اصلی مقاله آن است که «جنگ تحمیلی چه تاثیری بر اقتصاد سیاسی ایران به جا گذاشته است؟ » فرضیه مقاله به این موضوع اشاره دارد که «اقتصاد سیاسی دفاع مقدس منجر به رشد اقتصادی منفی و افزایش ضریب قابلیتهای مقاومت و راهبردی در ایران گردید.» و آنچه به عنوان یافته تحقیق میتوان به آن اشاره نمود این است که؛ جنگ تحمیلی زمینه فعال سازی زیرساختهای اجتماعی، اقتصادی و راهبردی ایران را فراهم نمود و اگرچه در دوران جنگ قابلیت اثربخشی ایران کاهش پیداکرد، اما این امر در دوران بعد از جنگمنجر به بالندگی نهادهای سیاسی و اجتماعی و افزایش ضریب رشد اقتصادی و درآمد سرانه کشور گردید.
Any regional conflict has an impact on the international political economy. Some international political economy theorists, such as Susan Strange, point out that many regional wars will be an organized attempt to regain control of economic resources. According to such an attitude, any attempt to control economic and strategic resources creates the necessary ground for the emergence of wars in new regions. Just as wars are intertwined with the international political economy, they are also intertwined with the political economies of the countries in the region and the actors involved. Iran's social and political life during the imposed war was influenced by the political economy of defense. The article uses a content analysis methodology and uses Robert Gilpin and Susan Strange's approach to international political economy indicators and regional conflicts. The main question of the article is what effect the imposed war has on Has the political economy of Iran left? »The article's hypothesis points to the fact that" the political economy of the Holy Defense led to negative economic growth and increased the coefficient of resistance and strategic capabilities in Iran. " And what can be referred to as a research finding is that; The imposed war paved the way for the activation of Iran's social, economic and strategic infrastructure, and although Iran's effectiveness diminished during the war, it did in the post-war period lead to the rise of political and social institutions and an increase in the coefficient. Economic growth and per capita income of the country.
خلاصه ماشینی:
برخی از نظریه پردازان اقتصاد سیاسی بین المللی همانند «سوزان استرنج » به این موضوع اشاره دارند که بسیاری از جنگ های منطقه ای تلاش سازمان یافته ای برای کنترل مجدد منابع اقتصادی خواهد بود.
همچنـین اشـغال بخشـی از اراضـی حاصلخیز و نیز واحدهای اقتصادی کشور، نابسـامانیهای ناشـی از مهاجرت هـا و بـه طـور کلـی، مشکلات یک اقتصاد درگیر جنگ را به دنبال داشت که اینها همه موجـب شـد تـا اصـلاح سـاختار اقتصاد و بهبود مدیریت اقتصاد کشور با مشکلات بسیاری روبرو شود و کماکان درآمدهای نفتی کـه در آغاز انقلاب به دلیل کاهش عمده و برنامه ریزی شدة صدور آن کاهش یافتـه بـود، مجـدداً نقـش مؤثر و عمده ای را در اقتصاد ایران ایفا کند (دژپسند و رئوفی، ١٣٨٧: ٩١).
ارزیابیهای انجام شده درباره اقتصاد سیاسی ایران در دوران های مختلف تاریخی بیانگر ایـن واقعیـت است که بخش خدمات در طول جنگ با ٥٩/٨ درصد بالاترین سهم را در تولید ناخالص داخلی داشت که البته این مسأله نشانه مثبتی در اقتصاد کشورهای در حال توسعه تلقی نمیشود.
اقتصاد سیاسی بین المللی ایران در دوران دفاع مقدس یکی از دلایل اصلی شکل گیری جنگ عراق علیـه ایـران را بایـد در ارتبـاط بـا عبـور از رکـود اقتصادی جهانی دانست .
واقعیت های ژئوپلیتیک اقتصادی منازعه به این موضوع اشـاره دارد کـه اولـاً ایـران و عـراق دو کشور با اکثریت شیعه بوده که جنگ بین این کشورها منجـر بـه کـاهش انـرژی و قـدرت شـیعیان به عنوان نیروی متحد منطقه ای میشود.