چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی افزایش آستانه ادراکی مردان در برخورد با جذابیت های فیزیکی بود. حجم نمونه شامل 2000 نفر از دانشجویان دختر و پسر 5 دانشگاه کشور بود که به تصادف انتخاب شده بودند. پس از تهیه تصاویر لازم و تراز کردن آنها در سطح گروه داوران، این تصاویر به دانشجویان ارائه و قضاوت آنان درخواست شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده دلالت بر آن دارد که ملاحظه تصویر زنان جذاب، آستانه ادراکی مردان را بالا برده، آنان را مشکل پسندتر میسازد. کاربری از پوشش زیبا، زیورآلات و رایحه های دلانگیز نیز بر میزان جذابیت زنان کاربر میافزاید. نتایج حاصل از پژوهش دلالت برآن دارد، حجاب از سویی به دلیل پوشانیدن جذابیت های فیزیکی زنان و از سوی دیگر به سبب محدود ساختن تنوع پوشش زنان و کاهش کاربری از زیورآلات و استفاده از عطرها توسط آنان، در عمل مانع افزایش آستانه ادراکی مردان میگردد و این امر نیز ضمن به ممانعت از متزلزل شدن خانواده و حفظ هرچه بیشتر بهداشت روانی جامعه خواهد انجامید.
In what follows, the author has examined the increase of threshold of perception of men when coming across female physical attractions. A random sample of 2000 male and female students was selected from five different universities of the country. Having prepared the necessary pictures with their alignment to the rank of the judges, the pictures were displayed to the students who were thus to issue their judgments. The analysis of data suggested that looking at beautiful women increased the threshold of perception of men making them more fastidious. The use of nice dressing jewelry and heartwarming perfume would add to their attraction.
The result of the research indicated that the veil of women prevented the threshold of perception of men from increasing because the veil had covered the attractions of women from one side and had decreased the diversity of female dressing letting not show their jewelries and not spread out their perfume from another side. As a result, the veil would protect the foundation of family life from falling keeping the mental health of society more and more.
خلاصه ماشینی:
محبوبیمنش (1386)، در مقایسه وضعیت پوشش در ایران و كشورهای اسلامی مشابه، از تفاوت قابل توجهی در این زمینه به شرح زیر یاد میكنند: امروزه در كشورهایی مانند لبنان، سوریه و الجزایر كه از ناحیه حكومت، اعمال فشاری برای حفظ شعارهای دینی و سنن مذهبی وجود ندارد، یا در تركیه با وجود حكومت لائیك، یا در اروپای امروز باوجود محدودیتهای شغلی، آموزشی و اجتماعی، شاهد گسترش گرایش به حجاب و كیفیت حجاب مبتنی بر عمق باور دینی زنان مسلمان هستیم، در هیچكدام از این كشورها، ماهوارههای تصویری، اثرات تربیت دینی جوانان را خنثی نساخته است و ناهیان منكر هم به رویكرد سلبی توسل نمیجویند و با وجود همه گونه امكانات و ابراز و شرایط طرب و عیش و عشرت و بیبندوباری، دختران و زنان مسلمان متعهدانه در پی حفظ حجاب خود هستند؛ ولی در جامعهای مانند ایران كه هیچكدام از این عوامل مهیا نیست یا حداقل رایج نیست و بدون هزینه گزاف فراهم نمیگردد و از آن طرف تمامی امكانات رسانهای، انتشاراتی، تبلیغی، آموزشی و تربیتی در كنار ابزارهای برحذر دارنده و مجازات كننده، سرزنشهای روحی و احتمال محرومیتهای تحصیلی، مالی و شغلی اعمال میگردد، چرا هراز چندی باید به شیوههای كنترل سلبی متوسل شد و اگر تاكنون این روشهای قهری كارساز بودهاند، چه نیازی به تكرار آنها وجود دارد؟ اگر جراحیهای زیبایی انجام شده در جامعه، معیاری برای گرایش به جذابیت فیزیكی قلمداد شود، ملاحظه آمارهای جسته گریختهای كه در این زمینه وجود دارد، دلالت برآن دارد كه نه تنها زنان ایرانی؛ بلكه مردان نیز از جراحیهای زیبایی استقبال كرده، استقبال گسترده زنان و مردان ایرانی، رتبه ایران را در برخی از جراحیهای زیبایی به ردههای نخست، ارتقا داده است (بلالی، افشاركهن، 1389؛ توسلی و مدیری، 1391).