خلاصه ماشینی:
همین چند روز قبل با مهندس جوانی در آبادان صحبت میکردم که در دوران کودکی، عضو کتابخانه کانون پرورش فکری در شهر رشت، مرکز استان گیلان بود و از مربی آن روز خود به نیکی یاد میکرد.
میگفت آنقدر با تجربه است که الان بعد از این همه سال، هر بار به مشاوره برای فرزندانم نیاز دارم، باز هم به او، یعنی بانو شهربانو مشکبید حقیقی زنگ میزنم و مشورت میگیرم.
خب به قول استاد نوعی هویت سالم با عنوان فعال و موفق وجود دارد که او برخی از ارزشهای جامعه را قبول کرده، اما برخی را نپذیرفته است.
حالا در دهه 1390 چقدر بچهها در یافتن هویتشان به یک الگوی مناسب رسیدهاند؟ چقدر آموزشوپرورش و یا واحدهای آموزشی دیگر توانستهاند به حل این بحران کمک کنند؟ یکی از محققان در مشاهدات بالینی نوجوانان نسل فعلی گفته است: آنها از نظر هویتی سـردرگمتر از گذاشتـه شدهاند.
به نظر شما مهمترین دغدغههای نوجوانان نسل امروز چیست؟ با توجه به سؤال قبل و تحقیقات مطرح شده و بحرانهای موجود، نخستین اقدام در عصر جدید، رسیدن به تعادل عاطفی است و باید روی هویتیابی فردی و اجتماعی کار کنیم.
علتهای این سردرگمی از نظر شما کداماند و چطور میتوان آنان را راهنمایی کرد؟ اگر میخواهیم نوجوانان به هویت فعال و موفق برسند، شیوه مناسب برای حل بحران هویت چیست؟ استادان این فن میگویند: آموزش در جامعه باید دارای این مشخصهها باشد: - معتدل باشد.
لطفاً مثالهایی بزنید که آن بحرانها چه مواردی بودهاند و شما چگونه آنها را راهنمایی کردید تا بر این بحرانهایی غلبه کنند؟ کانون پرورش فکری فضایی راحت و آزاد برای بروز احساسات و گفتوگو با مربی است.