چکیده:
اهل معرفت در طول تاریخ عرفان اسلامی بر ضرورت وجود شیخ و مرشد برای سالک تأکید کردهاند. آنها برای اثبات این نگاه خود، گاهی به آیات و روایات و گاهی به سیره رسول گرامی اسلام (ص) تمسک جسته و گاهی این مسأله را از باب قاعده عقلی رجوع به اهل خُبره لازم دانستهاند. از دیگر استدلالهای ایشان آن است که داشتن استاد موجب سرعت سیر سالک گشته و او را از انحرافات پیشرو مصونیت میبخشد.
با توجه به دو معیار میتوان اندازه دلالت استدلالهای فوق را بر بایستگی وجود پیر و مرشد در طریق سیر و سلوک سنجید: اول: آن که استاد تقسیم میشود به استاد خاص و استاد عام. و دوم: آن که عارفان در ضرورت وجود شیخ برای سالک، میان سالک مبتدی و سالک پیشرفته تفاوتهایی قائلند.
با توجه به دو معیار پیشگفته، پیروی از استاد خاص یعنی امام معصوم در همه مراحل سیر و سلوک ضروری است. و اما در مورد استاد عام حائز شرایط، دنبالهروی از او در چارچوب شرع برای سالکی که در مراحل پیشرفته سلوکی است اجتناب ناپذیر میباشد. و اما ابتدای سلوک به هیچ وجه متوقف بر داشتن چنین استادی نیست.
The people of spiritual knowledge, in all over the history of Islamic mysticism emphasized on the need for a devotee for a disciple who wants to pass the way of spiritual journey. To asset this claim, they, sometimes, have appealed to Quranic verses, prophetic traditions, and prophet custom, and sometimes, according to intellectual principle obligated that the disciple have to follow the people of full knowing. For this reason they say that following a master and full knowing person may make the journey speedy and save him from deviations.
Taking to attention these tow principles, we can examine the arguments mentioned above for need of a devotee in passing the way of spiritual journey. So, we can say that (a) there are two kinds of devotees or masters: special master, and general; (b) mystics, also, say that there are differences between wayfarer who want to pass the way of spiritual journey: some of them are just in the begging, and some of them are in the developed degrees.
In accord with these principles we might say that following to special master, e.g. innocent leader, is necessary for every degrees of passing the way of spiritual journey, but in developed degree of journey it is necessary that wayfarers must follow a master who is qualified in accord with sacred law, although the beginning of spiritual journey is not bounded to following of so full master anyway.
خلاصه ماشینی:
اندازه گيري بايستگي وجود پير و مرشد در طريق سير و سلوک محمد ميري / حسن رمضاني خراساني اهل معرفت در طول تاريخ عرفان اسلامي بر ضرورت وجود شيخ و مرشد براي سالک تأکيد کرده اند.
او با اين استدلال شيطاني که : «سير و سلوک، بدون داشتن استاد مرشد امکان پذير نيست » عدٔە فرواني از علاقه مندان به سير و سلوک را از قدم نهادن در اين وادي نوراني باز داشته است ؛ درحاليکه چنان که خواهد آمد حق آن است که مراحل ابتدايي سلوک اليالله ، براي همگان روشن بوده و 2 / 21 نکته مبهمي در آن نيست تا برطرف کردن آن نيازي به استاد داشته باشد (مصباح يزدي، ١٣٨٦: ٣٣٧ نيز .
البته همان گونه که ايشان فرموده اند نمونه هاي فراواني از اين دست از روايات را ميتوان در جوامع روايي پيدا کرد، اما همه سخن در مقدار دلالت چنين رواياتي بر مدعا (يعني ضرورت وجود شيخ براي سالک ) است .
و اما درمورد 17 ضرورت مراجعه سالک به استاد عام ، افزون بر آنکه در دلالت برخي از دلايل ميتوان ترديد کرد بايد توجه داشت که اهل معرفت يک شرط بسيار مهم براي پيروي از شيخ برشمرده اند و آن التزام به چارچوب شريعت است .
اولاً اهل معرفت شرايط بسيار سختي را براي استاد در نظر گرفته اند؛ مثلا سيد بحرالعلوم و به دنبال ايشان علامه طباطبايي بر اين مطلب تأکيد ميورزند که تنها کسي ميتواند عهده دار مقام استادي و دستگيري از سالکان گردد که به تجليات ذاتي حق متعال دست يافته باشد (تهراني، ١٤١٥: ١٦٩- ١٧١ و ١٤١٩: ١٣٥- ١٣٨) و البته کمتر کساني از ميان عارفان هستند که به چنين مقام والايي راه يافته باشند.