چکیده:
بهبود وضعیت فرهنگی جهان در گرو ایجاد فرهنگ مطلوب قرآنی است. ایجاد فرهنگ مطلوب، لازمه هرگونه برنامه تحولآفرین برای رشد بشر است. نیل به چنین فرهنگی نیازمند مبانی مختلفی ازجمله مبنای معرفتشناسی است. یافتههای این تحقیق که به شیوه توصیفی ـ تحلیلی و جمعآوری کتابخانهای دادهها صورت پذیرفته است، درباره مبانی معرفتشناسی فرهنگ مطلوب حاکی از موارد ذیل است: سفارش قرآن به تدبر و معرفت افزایی؛ دعوت به شناخت خود و جهان که بیانگر امکان شناخت است؛ بخش زیادی از معرفتهای انسان با سعی و تلاش کسب میشود و برخی از آنها از ابتدای خلقت بهصورت فطری همراه وی هست، بهگونهای که نمیتوان این معرفتهای فطری را باطل ساخته و مسیری غیر از فطرت را برگزید؛ قرآن هم بر معرفتهای اکتسابی بهوسیله علم حصولی و هم به معرفتهای حاصل از علم حضوری تأکید کرده است. قرآن برای نیل به فرهنگ مطلوب، به در اختیار بودن منابع و ابزار شناخت برای بشر تأکید کرده است. از منظر قرآن، تنها منبع اساسی معرفت برای دستیابی به فرهنگ مطلوب، وحی است که خطاناپذیر است و برای کشف و شناخت آن میتوان از منابع و ابزارهای دیگر همچون ادراک عقلی، حواس، فطرت، کشف و شهود و تاریخ بهره گرفت. از دیگر مبانی معرفتشناسی فرهنگ مطلوب در قرآن، پیوند میان معرفتهای نظری (هست و نیستها) و معرفتهای عملی (ارزشها، بایدها و نبایدها) است که معرفت نظری، پایه گرایشهای عملی را شکل میدهند
The improvement of the cultural situation of the world depends on the creation of a desirable Quranic culture. Creating the desired culture is a requirement of any transformative program for human development. Achieving such a culture requires various foundations, including the basis of epistemology. The findings of this research, which was carried out in a descriptive-analytical and library data collection method, indicate the following points about the foundations of the epistemology of the desired culture: the Quran’s recommendation to think and increase knowledge; An invitation to know oneself and the world, which expresses the possibility of knowing; A large part of human knowledge is acquired through effort and some of them are with him innately from the beginning of creation, in such a way that it is not possible to invalidate these innate knowledge and choose a path other than innate; The Quran has emphasized both the knowledge acquired through knowledge-by-concept and the knowledge obtained through knowledge-by-presence. To achieve the desired culture, the Quran has emphasized the availability of resources and means of knowledge for mankind. From the Quran’s viewpoint, the only basic source of knowledge to achieve the desired culture is a revelation, which is infallible and to discover and understand it, other sources and tools can be used, such as intellectual perception, senses, innate, discovery and intuition, and history. Another basis of the epistemology of the desired culture in the Quran is the link between theoretical knowledge (existents and non-existents) and practical knowledge (values, the oughts and not-oughts), as theoretical knowledge establishes the basis of practical tendencies
خلاصه ماشینی:
یافتههای این تحقیق که به شیوه توصیفی ـ تحلیلی و جمعآوری کتابخانهای دادهها صورت پذیرفته است، درباره مبانی معرفتشناسی فرهنگ مطلوب حاکی از موارد ذیل است: سفارش قرآن به تدبر و معرفت افزایی؛ دعوت به شناخت خود و جهان که بیانگر امکان شناخت است؛ بخش زیادی از معرفتهای انسان با سعی و تلاش کسب میشود و برخی از آنها از ابتدای خلقت بهصورت فطری همراه وی هست، بهگونهای که نمیتوان این معرفتهای فطری را باطل ساخته و مسیری غیر از فطرت را برگزید؛ قرآن هم بر معرفتهای اکتسابی بهوسیله علم حصولی و هم به معرفتهای حاصل از علم حضوری تأکید کرده است.
باواسطه یا بیواسطه بودن مفاهیم ذهنی نوعی تقسیم معرفت در قرآن است بیواسطه همچون آیاتی که بر نشانههای الهی در درون انسان تأکید میورزند: (سَنُرِیهِمْ آیاتِنا فِی الْآفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یتَبَینَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ( (فصلت/53)؛ طبق آیه، معرفت توحید از طریق سیر انفسی، از سنخ علم حضوری و بی واسطه است و سالک این طریق بر اثر تهذیب نفس و صفای باطن، با چشم دل به شهود جمال و جلال حق مینشیند (جوادی آملی، معرفتشناسی در قرآن، 1384 ش: 147)؛ و با واسطه همانند: (قَدْ کانَتْ آیاتِی تُتْلى عَلَیکمْ فَکنْتُمْ عَلى أَعْقابِکمْ تَنْکصُونَ( (مومنون/66) که دلالت دارد مخالفان پیامبر نسبت به ایشان شناختی اعم از شناخت حَسَبی و نَسَبی و شناخت سجایای روحی و نفسانی ایشان داشتهاند که این شناخت برای تأیید سخن ایشان و تصدیق پیامبر( کافی است (طباطبایی، المیزان، 1417: 15/ 45).