چکیده:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش عوامل کاهش دهنده فاصله بین برنامه درسی قصدشده، اجرا شده و تجربه شده آموزش عالی است. روش پژوهش زمینه یابی بود. جامعه آماری این پژوهش اعضای هیات علمی، مدرسین و دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تربت حیدریه بودند. حجم نمونه پژوهش شامل 33 عضو هیئت علمی-مدرس و 98 دانشجو بود. برای اعضای هیئت علمی و مدرسین از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی و برای دانشجویان از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ایچند مرحله ای استفاده شد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. تحلیل داده های پژوهش با استفاده از شاخص های آمار توصیفی و از آزمون t تک نمونه ای، آزمون t مستقل و آزمون w (برای تعیین وزن عوامل) انجام شد. نتایج نشان داد که پنج عامل نظام برنامه ریزی درسی، روش های تدریس استادان، سبک های یادگیری و راهبردهای مطالعه دانشجویان، انگیزه پیشرفت دانشجویان در کاهش فاصله میان سطوح سه گانه برنامه درسی تاثیر دارد. در سه مولفه روش های تدریس استادان، سبک های یادگیری و انگیزه پیشرفت، تفاوت معناداری میان دیدگاه های دانشجویان و اعضای هیات علمی وجود داشت. انگیزه پیشرفت تحصیلی سپس نظام برنامه ریزی درسی و شیوه تدریس استادان به ترتیب دارای بیشترین تاثیر در کاهش فاصله بین برنامه درسی قصد شده با برنامه درسی اجرایی و تجربه شده دانشجویان آموزش عالی است.
The purpose of this study was to explore the role of factors decreasing the gap between the intended، implemented and experienced curriculum in higher education. A stratified random sample of 33 academics as well as a cluster random sample of 98 students from Islamic Azad University، Torbat Haydariah، participated in this survey study. An identical research instrument was administered to both samples. Results indicated that five factors of curriculum development structure، teaching methods along with learning styles، strategies، and motivation of students were effective in decreasing the gap between the three levels of curriculum. Academics and students had significantly different views on teaching methods of lecturers، and learning styles and motivation of students. Motivation followed by curriculum development structure، and teaching methods was found to be most effective in decreasing the gap between the intended، implemented and experienced curriculum in higher education.