چکیده:
این مقاله درصدد است اثبات نماید که به دلایل مختلفی علم خداوند قبل از خلقت و بعد از خلقت به صورت حصولی است. مهمترین این دلائل عبارتند از: الف: علم حضوری مستلزم اتحاد بین خدا و مخلوقات است، در حالیکه چنین اتحادی به لحاظ عقلی محال است. ب: در مورد علم حضوری فعلی، اینکه خداوند دارای علم باشد، اما موطن علم وی خارج از ذاتش باشد، معنای معقولی ندارد. ج: قبل از خلق، هیچ موجودی با وجود شخصیاش تحقّق ندارد، لذا علم حضوری قبل از خلقت، محال عقلی است. در ادامۀ مقاله تبیین خواهد گردید دیدگاه برگزیده راجع به حصولی دانستن علم خداوند، چه تفاوتی با دیدگاه ابن سینا پیرامون صور مرتسمهی متصل به ذات الهی دارد. سپس به مهمترین نقدهایی که بر ضدّ نظریۀ علم حصولی خداوند مطرح شده، پاسخ گفته خواهد شد.
The common view in the transcendent philosophy of Mulla Sadra is that God's knowledge of pre-creation and post-creation objects is presentational (al-Ilm al-Huzouri), although there are differences between pre-creation and post-creation knowledge. In this article, it is proved that, for various reasons, God's knowledge before creation and after creation is acquired (al-Ilm al-Husouli). The most important of these reasons are: A: Knowledge by presence requires a union between God and creatures, while such a union is impossible by reason. B: It does not make sense for God to have knowledge, but his knowledge is outside of his essence. C: Before creation, no personal or concrete existence is realized, so the knowledge of presence before creation is intellectually impossible. In this article, it will be explained the difference between my selected view of the knowledge of God and the view of Avicenna regarding the embodied forms connected to the divine essence. Then the criticisms that have been raised against the theory of God's acquired knowledge will be answered and it will become clear that A: God’s acquired knowledge does not be attained necessarily through the process of acquisition. B: God’s acquired knowledge does not require the immanence of accidents in God’s essence. C: God’s Knowledge by presence is not superior to His acquired knowledge. D: The God’s Acquired knowledge does not deny His detailed knowledge. E: Denying God’s knowledge by presence does not mean the absence of things for God.
خلاصه ماشینی:
به نظر میرسد تنها مقاله ای که به نقد ديدگاه حضوری بودن علم خدا پرداخته مقالۀ «علم پروردگار به آفريدگان پيش از آفرينش » است (فياضی، ١٣٨٧) که اين مقاله نيز تنها علم حضوری خداوند قبل از خلقت را نفی نموده و بر اساس نظريه ی اتحاد عقل ، عاقل و معقول تلاش نموده علم حصولی قبل خلقت را اثبات نمايد، اما نظريه ای که در اين مقاله از آن دفاع شده کاملا با آن تفاوت دارد؛ زيرا در اين مقاله اثبات میگردد که علم خداوند به مخلوقات به طور مطلق حصولی است و علم حضوری به مخلوقات ، دارای محذورات عقلی فراوانی است .
البته ملاصدرا در مواضعی از آثار خود تصريح میکند رابطۀ علی بين خداوند و مخلوقات نيز میتواند موجب اين علم حضوری شود (ملاصدرا، ١٣٦٣: ص ١٠٩)، اما واضح است که اين سخن با تعريف علم حصولی و حضوری ناسازگار است .
اما در مواضعی ديگر از نظريه ی وحدت وجود شخصی دفاع میکند که مطابق آن جز خداوند هيچ موجودی در عالم تحقق ندارد، مخلوقات مظاهر ذات واحد خداوند بوده ، خارج از مراتب ذات واحد الهی تحقق ندارند و ذات خداوند عين تمام اشياء است (ملاصدرا، ١٣٨٧: ص ٢٤-٢٥؛ ١٣٦٣: ص ٢٦٧) بر اين اساس نيز گاهی ملاصدرا رابطه ی خدا و مخلوقات را نظير رابطه ی نفس و قوای آن میداند (ملاصدرا، ١٩٨١: ج ٦، ص ٢٥٠).
در نقد اين ديدگاه می توان گفت قاعد́Y فوق مقتضی است که وجود برتر (کمالات ) اشياء در ذات الهی حاضر باشند، اما بیشک وجود شخصی موجودات با ذات الهی هيچ گونه اتحادی ندارد و لذا ممکن نيست خداوند به اين وجودات شخصی علمی حضوری داشته باشد.