چکیده:
زمینه و هدف: ادای منظوم و ادای منثور دو متن کهن به زبان نورس باستان هستند که مهمترین منبع در شناخت اسطوره های اسکاندیناوی بشمار میروند. محققان اسطوره شناس به برخی شباهتهای بنمایه ای ادا و شاهنامه (از جمله ماجرای پسرکشی) اشاره کرده اند؛ البته شباهت بنمایه ها در این متنهای اسطوره ای بسیار گسترده تر از این نمونه است و با بررسی دقیقتر و مطالعۀ تطبیقی ادا و شاهنامه میتوان به فهرست این شباهتها اضافه کرد.
روش مطالعه: این مقاله پژوهشی است نظری که با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی و همچنین مطالعۀ تطبیقی، الگوهای مشابه میان برخی داستانهای ادا و شاهنامه را نشان میدهد.
یافته ها: این مقاله با تکیه بر داستانهای عاشقانه در ادا و شاهنامه نشان میدهد که در این حوزه نیز شباهتهای چشمگیری میان دو متن میتوان یافت؛ این بنمایه های مشترک از آغاز رابطۀ عاشقانه تا ازدواج و خصوصا مسیری که برای رسیدن به مرحلۀ وصال و ازدواج طی میشود بچشم میخورد.
نتیجه گیری: داستان عاشقانۀ «فریر و گرد» از نظر نوع شروع رابطه با زال و رودابه و از نظر طی مراحل سه گانه برای جلب رضایت معشوق (یعنی وعدۀ مال و ثروت، تهدید، و جادو و افسون) به داستانهایی از قبیل زال و رودابه، ازدواج پسران فریدون، کیکاووس و سودابه، و بعدتر سیاوش و سودابه شبیه است. چنانکه مثلا الگوی «مناظره» برای اثبات خرد نیز در زال و رودابه و سویبدگ و منگلود عینا دیده میشود. در هر حال بنظر میرسد همین مطالعۀ تطبیقی را میتوان در سطح داستانهای دیگر ادا و شاهنامه نیز انجام داده و مشترکات دیگری نیز بدست آورد.
BACKGROUND AND OBJECTIVES: Poetic recitation and prose recitation are two ancient texts in the ancient Norse language that are the most important source in understanding Scandinavian myths. Mythological scholars have pointed out some basic similarities between Ida and Shahnameh (including the story of the murder of a boy); Of course, the similarity of the themes in these mythological texts is much broader than this example, and with a more detailed study and comparative study of Ada and Shahnameh, we can add to the list of these similarities.
METHODOLOGY: This article is a theoretical research that shows the similar patterns between some of the stories of Ida and Shahnameh using analytical-descriptive method as well as comparative study.
FINDINGS: This article, relying on love stories in Ada and Shahnameh, shows that in this area, significant similarities can be found between the two texts; I enjoy these commonalities from the beginning of a romantic relationship to marriage, and especially the path that is taken to reach the stage of reunion and marriage.
CONCLUSION: The love story of "Freer and Gerd" in terms of the type of beginning of the relationship with Zal and Rudabeh and in terms of the three stages to satisfy the beloved (ie the promise of wealth, threats, and magic and sorcery) to stories such as Zal and Rudabeh, The marriage of the sons of Fereydoun, Kikavous and Soodabeh, and later Siavash and Soodabeh is similar. For example, the pattern of "debate" to prove wisdom can be seen in Zal, Rudabeh, Swibdeg and Manglood. In any case, it seems that the same comparative study can be done at the level of other stories of Shah and Shahnameh and other commonalities can be obtained.
خلاصه ماشینی:
يافته ها: اين مقاله با تکيه بر داستانهاي عاشقانه در ادا و شاهنامه نشان ميدهد که در اين حوزه نيز شــباهتهاي چشــمگيري ميان دو متن ميتوان يافت ؛ اين بنمايه هاي مشــترک از آغاز رابطۀ عاشقانه تا ازدواج و خصوصاً مسيري که براي رسيدن به مرحلۀ وصال و ازدواج طي ميشود بچشم ميخورد.
براي نشان دادن بنمايه هاي ذکرشده در دو متن ادا و شاهنامه ميتوان از داستانهاي «فرير و گرد» در ادا و داستانهاي زال و رودابه ، پسران فريدون و خواستگاري ايشان از دختران شاه يمن و نيز داستان سياوش و سودابه در شاهنامه بهره گرفت .
اين نگاهي است که در شاهنامه نيز، از جمله در داستان سياوش ، ديده ميشود: نه به گفتار دختر بايد اعتماد کرد برين داستان زد يکي، رهنمون و نه به حرف زن که مهري فزون نيست از مهر خون احساسات آنها مانند چرخي در گردش است چو فرزند شايسته آمد پديد سينۀ آنها پر فريب است ز مهر زنان دل ببايد بريد (٨٤ ,Poetic Edda, Havamal) (شاهنامه : ٥٥٧-٥٥٨) البته ميدانيم که آدين در جاي ديگر عشق را امري زيبا معرفي کرده و معتقدست کسي نبايد بخاطر عشق سرزنش شود؛ چنانکه فردوسي نيز بارها همين عقيده را ابراز کرده است (از جمله نک .
در ادامه داستان پيچيده ميشود چون پدر زال به آن دليل که مهراب از نوادگان ضحاک است با اين ازدواج مخالفت ميکند و به زال ميگويد پادشاه ايران ، منوچهر، نيز راضي به اين پيوند نخواهد شد.
Introducing the authors Shahram Freedom: Assistant Professor of Persian Language and Literature, Faculty of Literature and Humanities, University of Tehran, Tehran, Iran.