چکیده:
دولت یازدهم و دوازدهم جمهوری اسلامی ایران به ریاست حجتالاسلام حسن روحانی در طول سالهای 1392 تا 1400 بر سر کار بود. دولت روحانی بر اساس وعدههای دادهشده در انتخابات و همچنین شرایط بینالمللی موجود وعده ارتباط با غرب، رفع تحریمهای بینالمللی، آشتی با جهان، بهبود اوضاع اقتصادی و چرخش همزمان سانتریفیوژ و اقتصاد کشور را داده بود. با توجه به اینکه روحانی، چاره حل مشکلات اقتصادی و عمل به وعدههای انتخاباتی را در تعامل با غرب میدانست، شروع به گره زدن تمام مشکلات کشور به موضوع مذاکره و گفتوگو کرد. تلاشهای دولت در نهایت، به توافق هستهای بین ایران و گروه 5+1 در تیر 1394 (برجام) منجر شد. این توافق سازوکار خاصی را برای محدود کردن برنامههای هستهای ایران، از جمله: تغییر کاربری نیروگاه آب سنگین اراک، جمعآوری اغلب سانتریفیوژها از سایتهای نطنز و فردو و کاهش غنیسازی اورانیوم از سطح 20 درصد به 5/3 درصد دنبال میکرد. اما این مقدار دولتهای غربی را راضی نمیکرد و آنها در صدد محدود ساختن برنامههای منطقهای و موشکی ایران نیز بودند. با توجه به ماهیت انقلاب اسلامی و اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، برای توصیف عملکرد دستگاه سیاست خارجی در دولت حسن روحانی از نظریه سازهانگاری استفاده شده است.
The 11th and 12th governments of the Islamic Republic of Iran were headed
by Hojjat-ul-Islam Hassan Rouhani during the years 2013 to 2021. Based on
the promises made in the elections as well as the existing international
conditions, the Rouhani government had promised to connect with the West,
remove international sanctions, reconcile with the world, and improve the
economic situation and the movement of the centrifuge and the country's
economy at the same time. Due to the fact that Rouhani knew the solution to
the economic problems and fulfilling the election promises in interaction
with the West, he started to tie all the country's problems to the issue of
negotiation. The government's efforts finally led to the JCPOA between Iran
and the 1+5 group in July 2014. This agreement led to a specific mechanism
to limit Iran's nuclear programs, including changing the use of the Arak
heavy water power plant, collecting most of the centrifuges from the Natanz
and Fardo sites, and reducing uranium enrichment from 20% to 3.5%, but
this issue didn’t satisfied Western governments and they sought to limit
Iran's regional and missile programs. According to the nature of the Islamic
Revolution and the principles of the foreign policy of the Islamic Republic
of Iran, the theory of constructivism has been used to describe the
performance of the foreign policy in Hassan Rouhani's government.
خلاصه ماشینی:
دولت راه پیشرفت کشور و کسب جایگاه ایران در معادلات بینالملل را نه در تقابل که در تعامل سازنده با جهان دانست و گفتمان سیاست خارجی خود را راه میانه بین سازش و ستیز با غرب معرفی کرد.
از آنجا که انقلاب اسلامی از طریق احیای اسلام سیاسی، بر نقش و اهمیت بازیگران غیردولتی از جمله جنبشهای سیاسی و اسلامی تأکید دارد و ساختارهای مادی نظام بینالملل را به چالش کشیده است و همزمان توجه خود را به ارزشها، هنجارها و انگارههایی معطوف ساخته که از ایدئولوژیهای لیبرالیسم و سوسیالیسم متفاوت است، برای بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در دولت حسن روحانی از نظریه سازهانگاری استفاده خواهیم کرد.
تقابل دوگانه بین جمهوری اسلامی ایران و جامعه بینالملل باعث شکلگیری مسئله هستهای در قالب موضوعی شده بود که هر یک از طرفین برای تقویت هویت خود و بازتعریف دیگری بهعنوان منبع تهدید این هویت، از آن استفاده میکردند (ترکاشوند و قورجیلی، 1392).
در چنین فضایی، آقای روحانی ضمن باور به تلاش غرب برای معرفی ایران بهعنوان یک پدیده امنیتی و تهدیدزا، یکی از اصول سیاست خارجی خود را تلاش همهجانبه برای از بین بردن این طرح معرفی کرد.
دولت در این دوره با ارزیابی موضوع هستهای بهعنوان یک بحران که موجب ایستایی سیاست خارجی در موضوعات منطقهای میشد، تلاش کرد تا در قالب کنشهای مختلف سیاست خارجی، از جمله واگذاری پرونده هستهای از شورای عالی امنیت ملی به وزارت خارجه و نیز سازوکارهای مذاکره، تعامل با کشورهای اصلی و تنشزدایی، موضوع را حل کند.