چکیده:
این مقاله،ضمن یادکردی از مرحوم ابو القاسم پاینده(متوفا به سال 3631)،گذر و نظری بر آثار داستانی اوست،آثاری که متأسفانه بعد از انقلاب تجدید چاپ نشده و مورد نقد و بررسی قرار نگرفته است.بیشک پاینده با ترجمههای خواندنی و باارزش آثار بزرگی نظیر قرآن و نهج الفصاحه در عرصهی دین،فرهنگ و ادب این مرزوبوم خوش درخشیده و صادقانه خدمت کرده است.یادش گرامی باد!
خلاصه ماشینی:
"مورد نقد و بررسی قرار نگرفته است.
درخشیده و صادقانه خدمت کرده است.
بود که این همه را یکجا داشت!با وجود
که این نگرش،انگیزهای شود برای
چاپ این داستان که واکنشهای
این کتاب را یک شاهکار دانستند.
وجود این کتاب سالها مهجور ماند و
این کتاب و بعضی از داستانهای دیگر
شده است که بعضی از داستانهای او
این موضوع شده،به طوری که در داستان
نقیصههای این مجموعه داستان را
داستانهای این مجموعه تجدیدنظر
است که از متن زندگی مردم مایه گرفته
به آنها پوشانده است.
نزول بعضی از آنها اشاره کرده است.
«پاینده»در این داستانها آمیزهای از
سبک توانسته است بعضی از زیباترین
در این مجله چاپ شده است.
این دزدی برای رد گم کردن از تابوت
رئیس دفع ملخ نیز میپذیرد که
مشروطه که این همه از آن
درآوردن،اصلا این مشروطه کیه؟این
برای همین بود که این گروه،نشان
را نیز بر ملا کرده است.
یا نکته نغز و لطیفی آورده است که
این نکته البته ضمن حسی که
دیگری است که«پاینده»در بعضی از
داستانهای خود بدان پرداخته است.
اما این مخالفتها مثل بسیاری از
است که بدعت دیگری قد علم میکند،
نظیر عدالت و معاد نیز پرداخته است که
خوشباوری خود را خورده است.
جملهی آغازین این داستان:«ای کاش
محتوای داستانهای این کتاب با دو
در این میان،هم سبک و هم
این کتاب بنا به گفتهی خود او:
این کتاب گزارش دورانی است که
پاینده از نوشتن این کتاب که با نثری
تناوری است که ریشه در وجود
پاینده را به پایان میبرم با تذکر این نکته"