چکیده:
سبک زندگی اسلامی، خانوادهمحور است و استحکام عشق در رابطۀ زناشویی، اصلی مهم در پایداری خانواده است. ازاینرو پژوهش حاضر با هدف مطالعۀ نقش نظم در رابطۀ زوجین در استحکام عشق در زندگی زناشویی صورت گرفته است. پژوهش به روش همبستگی انجام شده است. ابزار پژوهش ترکیبی از پرسشنامۀ استاندارد عشق استرنبرگ (۱۹۸۹) و پرسشنامه محقق ساختۀ سنجش نظم در رابطۀ زوجین بوده است. جامعۀ آماری شامل تمامی زنان و مردان متأهل شهر تهران بوده که از بین آنان ۳۸۴ نفر بر اساس فرمول کوکران و به روش نمونهگیری خوشهایِ چندمرحلهای انتخاب شدهاند. برای تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS ۲۶ استفاده شده است. نتایج رگرسیون چند متغیر نشان داد که ۵۹درصد از کل تغییرات استحکام عشق زناشویی از بین چهار مؤلفۀ نظم خرد به ترتیب توسط سه مؤلفۀ همدلی، همفکری و همگامی مشترک در رابطۀ زوجین پیشبینی میشود و مؤلفۀ همبختی مشترک در پیشبینی تغییرات عشق نقشی نداشته است. بنابراین برای کاهش آسیبهای خانواده از جمله طلاق و روابط فرازناشویی، سیاستگذاران، برنامهریزان و همچنین مشاوران خانواده در ارائۀ برنامههای آموزشی و درمانی، با تمرکز بر افزایش همفکری، همگامی و همدلی همسران در خانواده، میتوانند زمینۀ استحکام عشق زناشویی را فراهم سازند و از این طریق با افزایش صمیمیت، شور و تعهد در رابطۀ همسران به تحکیم و تعالی خانواده کمک نمایند.
Islamic lifestyle is family-oriented, and stability of love in conjugal relationship is an important principle in family’s stability. For this reason, the present study has been conducted using the correlational method with the aim of researching into the role of order in couples’ relationships in the stability of conjugal love. The research instrument is a combination of Sternberg’s Triangular Love Scale (1989), and researcher-made questionnaire measuring order in couples’ relationships. The statistical population includes all married women and men in the city of Tehran, of which 384 individuals were selected based on Cochran formula and through multistage cluster sampling. The SPSS 26 Software was used to analyze the data. The results of multivariable regression showed that 59% of all the alterations in the stability of conjugal love are predicted by three out of four components of micro order, namely, congeniality, being likeminded, and being in step with one another. The component ‘having the same fortune’ has not had a role in predicting alterations in love. Therefore, to mitigate family problems, including divorce and infidelity, policy and plan makers and family counselors, can, in presenting their educational and medical plans, lay the ground for the stability of conjugal love through focusing on increasing couples’ being likeminded, being in step with one another, and congeniality, thereby helping the stability and excellence of family through increasing intimacy, libido, and commitment in the husband and wife relationship.
خلاصه ماشینی:
نتایج رگرسیون چند متغیر نشان داد که ۵۹درصد از کل تغییرات استحکام عشق زناشویی از بین چهار مؤلفۀ نظم خرد به ترتیب توسط سه مؤلفۀ همدلی، همفکری و همگامی مشترک در رابطۀ زوجین پیشبینی میشود و مؤلفۀ همبختی مشترک در پیشبینی تغییرات عشق نقشی نداشته است.
بنابراین برای کاهش آسیبهای خانواده از جمله طلاق و روابط فرازناشویی، سیاستگذاران، برنامهریزان و همچنین مشاوران خانواده در ارائۀ برنامههای آموزشی و درمانی، با تمرکز بر افزایش همفکری، همگامی و همدلی همسران در خانواده، میتوانند زمینۀ استحکام عشق زناشویی را فراهم سازند و از این طریق با افزایش صمیمیت، شور و تعهد در رابطۀ همسران به تحکیم و تعالی خانواده کمک نمایند.
با توجه به اینکه پایداری ازدواج و کاهش مشکلات زناشویی برای تأمین بهداشت روانی خانواده و در نتیجه بهداشت روانی جامعه حائز اهمیت است (اسچرانک و همکاران، ۲۰۱۶)، شناسایی عواملی که بر عشقورزی زوجین مؤثر است، هم از لحاظ نظری و هم از نظر بالینی اهمیت ویژهای پیدا میکند؛ زیرا فهم بیشتر ما از فرایندهای زمینهساز روانشناختی و عوامل پیشبینیکنندۀ عشقورزی میتواند با کمک به درک بهتر از این پدیده، در طراحی و ارائۀ برنامههایی با هدف تقویت عشق بین زوجین مؤثر واقع شود.
مطابق مدل نظری در شکل ۱، تأثیر ابعاد نظم شامل همفکری، همدلی، همگامی و همبختی مشترک بر عشق زناشویی، در قالب چهار فرضیه بررسی شده است: - به نظر میرسد همفکری مشترک در رابطۀ زوجین بر استحکام عشق زناشویی مؤثر است.