چکیده:
زبانشناسی شناختی یکی از شاخههای زبان شناسی معاصر است که نشان میدهد انسان چگونه به شناخت هستی دست پیدا کرده و آن شناخت را در زبان منعکس میکند. استعاره مفهومی از نظریات مهمّ زبانشناسی شناختی است. به واسطه نظریّۀ استعارۀ مفهومی میتوان جهان فکری نویسندگان و شاعران را واکاوی کرد. این استعاره کمک میکند تا به واسطه پدیدههای ملموس و شناخته شده به درکی از ناشناختهها برسیم. موضوع شناخت خدا و تعریف او همواره راهی دشوار و به مثابه بر لب تیغ راه رفتن است، امّا تحلیل استعارة مفهومی برای نویسندگان و شاعران این فرصت را فراهم میکند تا بتوانند وارد این حوزة حساس شوند. این پژوهش در چهارچوب مدل لیکاف و جانسون به بررسی استعارههای مفهومی «خدا» در دیوان عطّار میپردازد تا نشان -دهد خدا در نگاه و جهان بینی این شاعر عارف قرن ششم چگونه تعریف میشود. نتیجة بررسی نشان میدهد یک کلان استعاره «انسان گونهانگاری» وجود دارد که در دل آن چندین استعاره خرد وجود دارد که خدا را در قالب نویسنده، نقّاش، آئینهبند، صنعتگر مفهومسازی کرده و گاه نیز خدا را طبق سنّت اسلامی نور پنداشته و یا خورشید فرض کردهاست.
خلاصه ماشینی:
انتشار کتاب «استعاره چیزی که با آن زندگی میکنیم» اثر(لیکاف و جانسون1980) و نیز «نظریّه معاصر استعاره» از لیکاف ( 1993) تحوّلی در دریافت مفهوم استعاره پدید آورد آنچه به عنوان نظریّۀ جدید استعاره در نتیجة انتشار این دو اثر پدید آمد، نه تنها موجب بازنگری مفاهیم استعاره و مجاز در مطالعات ادبی گردید، بلکه این موضوع مهمّ و با سابقه را احیا کرد که چگونه مفاهیمی که به تجربه درنمیآیند، برای انسان قابل درک است.
در این پژوهش تلاش میشود با استفاده از نظریّة استعارة مفهومی معاصر نشان داده شود که عطّار، برای ملموس ساختن مفهوم انتزاعی «خدا» از استعارۀ انسانگونهانگاری استفاده کرده، یعنی خدا انسان فرض شده و تعدادی از اعمال، رفتار و صفات انسان برای خدا قرض گرفته شده است.
امروزه صحبت از یک استعاره مفهومی با نگاشت «خدا انسان است»، شاید راحتترین کار برای انسانانگاری خدا باشد، امّا همیشه به این راحتی نبوده و تا قبل از نظریّة استعارة مفهومی معاصر و تلاشهای علوم شناختی در عصر جدید، صحبت کردن در این زمینه بسیار سخت بوده و تا حدّی صحبت از خداوند با القاب و اوصاف و اعمال انسانی نوعی کفر محسوب شده است.
{مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} حوزه اشیاء و پدیدههای طبیعی یکی از مهمّترین مفاهیمی که شاعران برای ملموس ساختن مفاهیم انتزاعی استفاده میکنند، پدیدههای طبیعی و اشیاء است این حوزه به لحاظ عینی و قابل رؤیّت بودنشان در بحث استعاره مفهومی همواره به عنوان مبدا: نور، خورشید، آفتاب و ...