چکیده:
یکی از مسائلی که در طول تاریخ فلسفة اسلامی همواره مورد بررسی فلاسفه قرار گرفته است مسئلة جامع اجزای بدن است چرا که تعلق نفس به غیر «جسم طبیعی آلی زنده» امری ممتنع بوده و همواره این پرسش فلسفی در ذهن فیلسوفان خلجان داشته است که عامل جمع کنندة اجزاء که اندام و بدن را از عناصر ایجاد میکند و به آنها شکل و ویژگی خاصی میبخشد چیست؟ این مسئله نه تنها در طبیعیات فلسفی گذشته بلکه در دانش تجربی نوین نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است. زیست شناسی نوین منشا تمام اندام را سلول بنیادی اولیهای معرفی میکند که قابلیت محض برای تبدیل به اندام مختلف است (تمام توان). با این همه پاسخ پرسش دیرینة فلسفی مذکور را نمیتوان در دانش تجربی جستجو نمود چرا که علاوه بر محدودیتهای آن هنوز امور نامعلوم بسیاری در کیفیت تبدیل سلول واحد به اندام با ویژگیهای متفاوت باقی مانده است. این ناشناختهها سبب شده است تا اکثر متکلمان و اشراقیون تنها جوهری مفارق را عامل ایجاد اندام بدانند. در مقابل حکمای مشاء قوة مصورة نفس جنین را عامل ایجاد اندام معرفی میکنند. نظریة حکمای مشاء با نکاتی مبهم و پرسشهایی بی پاسخ مواجه شد و همین امر سبب شد تا عدهای از حکما نظریة اندام سازی تحت تاثیر نفس مادر را مطرح کنند. این نظریه هرچند برخی از اشکالات را مرتفع مینمود اما پاسخگوی تمام اشکالات وارده بر نظریة مشائی نبود. با ظهور حکمت متعالیه و طرح حرکت جوهری روزنة جدیدی برای حل این مشکل نمایان شد؛ روزنهای که با دانش تجربی نوین نیز سازگار و توسط آن تایید شد.
خلاصه ماشینی:
بررسي تطبيقي جايگاه و نقش قوه ي مصوره و سلول هاي بنيادين در اندام سازي بدن تاريخ دريافت : ۱۴۰۰/۰۸/۰۳ تاريخ تأييد: ۱۴۰۰/۰۹/۱۲ __________________________________________________________ محمد کاوياني چکيده يکي از مسائلي که در طول تاريخ فلسفۀ اسلامي همواره مورد بررسـي فلاسـفه قـرار گرفتـه اسـت مسئلۀ جامع اجزاي بدن است چرا که تعلق نفس به غير «جسم طبيعي آلي زنـده » امـري ممتنـع بوده و همواره اين پرسش فلسفي در ذهن فيلسوفان خلجان داشته است کـه عامـل جمـع کننـدة اجزاء که اندام و بدن را از عناصر ايجاد مي کند و به آنها شکل و ويژگي خاصي مي بخشد چيسـت ؟ اين مسئله نه تنها در طبيعيات فلسفي گذشته بلکه در دانش تجربي نوين نيـز از اهميـت ويـژه اي برخوردار است .
(ابـن سـينا، ۲۰۰۵، ج ۳، ص ۴۳۸؛ سليمان راد، ۱۳۹۱، ص ۱۹۷؛ سادلر، ۱۳۹۰، ص ۲۸۳-۲۹۷) از آنجا که نفس در حکمت مشاء و اشراق حدوث مع البدن و در حکمت متعاليـه حدوث بالبدن دارد (ابـن سـينا، ۱۳۶۳، ص ۱۰۸؛ شـيخ اشـراق ،۱۳۷۵،ج ۴،ص ۵۳؛ صدرالمتألهين ،۱۳۵۴،ص ۳۴۹) نفس ناطقه پس از اتمام دوره ي اندام سازي (و لو بـه نحو ضعيف ) به بدن تعلق ميگيرد بنابراين جنين تـا حـدوث نفـس ناطقـه لا اقـل دو مرحله را طي ميکند.
(ابن سينا، ۲۰۰۵، ج ۱، ص ۹۸) سير مراحل ايجاد و رشد جنين هرچند اين مسئله در کتب قديم مانند جنين شناسي جديـد بـه طـور آشـکار بيـان نشده است اما مي توان از لا به لاي مطالب آن سيري با ترتيب زير براي ايجـاد و رشـد جنين ارائه نمود: اول : قوه ي مولده ي پدر، منـي را مـي سـازد و عامـل تفـاوت انـدام را در آن ايجـاد ميکند.